سند ملی رسانه رونمایی شد
نشست رونمایی سند ملی رسانه در انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران با حضور اعضای هیئتمدیره برخی از انجمنهای صنفی، روزنامهنگاران قدیمی، سردبیران رسانهها، پژوهشگران و شخصیتهای فرهنگی برگزار شد.
به گزارش دانستنی انلاین ، مهدی محسنیانراد، مجید رضائیان، عبدالعلی رضایی، مجید حسیننژاد، کمال اطهاری، محمد درویش، مژگان جمشیدی، مهرداد خدیر و… در کنار عباس عبدی و سعید ارکانزاده از سخنرانان این مراسم بودند. هادی خانیکی که به دلیل بیماری امکان حضور نداشت نیز پیامی درباره سند ملی رسانه نوشته بود که در مراسم خوانده شد.
هر تغییری باید از رسانههای رسمی آغاز شود
در ابتدای این نشست عباس عبدی، گزارشی درمورد چگونگی تدوین سند ملی یا در واقع سند پیشنهادی ملی به اختصار بیان کرد و سعید ارکانزاده مجری این طرح جزئیات بیشتری درباره آن ارائه داد. این سند در واقع سند پیشنهادی ملی است و انجمن صنفی میخواهد امکانی برای گفتوگو و صحبت درباره آن را پدید آورد.
عباس عبدی، رئیس هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، گفت: «معتقدم که اگر تغییری در کشور آغاز شود، باید از رسانه شروع بشود. آن هم با رسانه رسمی، نه رسانه غیررسمی!». او سپس به بحث دوگانگی موجود در فضای اجتماعی کنونی اشاره کرد: «این دوگانگی که ما در جامعه ایران میبینیم، این دوقطبی که میبینیم، مهمترین عاملی که آن را تفسیر میکند، دوگانگی رسانه است». عبدی با اشاره به روند شکلگیری این سند گفت: «ما در سال ۹۸ در جلسهای که دولت قبل به مناسبت روز خبرنگار دعوت کرده بود، پیشنهاد کردیم که دولت یک سند ملی رسانه تهیه کند، عین همه بحرانهایی که ما داریم، برای مثال آقای درویش اینجا حضور دارند. مثلا سند ملی آب باید تهیه بشود. پیشنهاد داده شد؛ اما انجام نشد، یک سال هم پیگیری کردیم، راه به جایی نبرد. در نتیجه انجمن صنفی خودش تصمیم گرفت که بودجه گذاشته بشود و تیمی درست شود که چنین سندی را تهیه کنند. آقای دکتر ارکانزاده زحمت مدیریتش را پذیرفتند و چهار گروه مطبوعات، فضای مجازی، رادیو-تلویزیون و خبرگزاریها را درست کردند تا هم یک ارزیابی کلی از این چهار حوزه شود و در سطح بالاتر آقای دکتر رضایی، آقای دکتر گودرزی و آقای دکتر نمکدوست من هم در کنارشان کمک میکردم که بتوان براساس یافتهها و تجربیات گذشته جمعبندی انجام شود. قرار بود بدانیم وضعیت چگونه است، کارکرد آن چگونه است و چشماندازی که میخواهیم به چه شکل است». او همچنین از شیده لالمی که یکی از پژوهشگران برتر حوزه رسانه بود و در تدوین این سند مسئولیت بخش مطبوعاتی را بر عهده داشت و در طول این پروژه درگذشت نیز یاد کرد و همچنین از «حسین نورینیا» که در تدوین شکلی سند بسیار کمک کرده، تشکر کرد. این سند در واقع تصویری است که از رسانه در ایران و ایدههایی که برای آینده وجود دارد و میتواند بهعنوان یک سند راهنما وجود داشته باشد و امکانی برای گفتوگوهای بیشتر در زمینه رسانه و جایگاهش در ایران است.
سعید ارکانزاده نیز به طور خلاصه درباره روند شکلگیری این سند توضیح داد و گفت: «این سندی که مشاهده میکنید، به روایتی گزارش ضمیمه نوک کوه است، ما سال ۹۹ تهیه آن را آغاز کردیم. در آن موقع اطلاعات درستی درمورد این صنف نداشتیم. شروع کردیم به جمعکردن و مطالعه اطلاعات رسانههای ایران، بخشبندی چهارگانه را انجام دادیم که به لحاظ فرم و شکل رسانهها را به رسانههای آنلاین چاپی و پخش و رادیو-تلویزیون و بخش آنلاین هم تقسیم کردیم. خبرنگاریهای حرفهای در حوزه آنلاین و شبکههای اجتماعی و پیامرسان را انتخاب کردیم که به طور مجزا کار را پیش ببرند. پدرام الوندی خبرگزاریها و سایتهای خبری، بهرام شریف شبکههای اجتماعی و شیده لالمی بخش مطبوعات را بر عهده گرفتند که بعد از درگذشتشان خود بنده تهیه را بر عهده گرفتم و مهدی کاشفیفرد بود که بخش رادیو-تلویزیون را پیش بردند. آخر سال ۹۹ توانستیم گزارش را تهیه کنیم، صفحهآرایی شد و پیشنهاد میکنم که منتشر شود و هرکدام از دوستان که کار را پیش بردند، وبینار بگذارند و درمورد یافتهها و دستاوردها توضیح دهند.
ابزاری که ما در مصاحبهها بیشتر به کار بردیم، ابزار مصاحبه عمیق و مطالعات کتابخانهای بود. بعد تمامشدن از گزارشها اوایل سال ۱۴۰۰ گروهی اضافه شدند که اصل سند را پیش ببرند و تهیه شد». او سپس از دکتر نمکدوست به خاطر مشاورههایی که به اعضای گروه داده و ۱۵ نفری که در شکلگیری این سند فعالیت مستمر داشتند، تشکر کرد.
دولت، دیدهبانی را به رسانهها نمیدهد
مهدی محسنیانراد، از استادان صاحبنام عرصه مطبوعات،سخنران دیگر این نشست بود که با تشکر از زحمات گروه و کاری که انجام شده، به اهمیت استقلال در مطبوعات اشاره کرد و گفت: «بهترین بخش جزوه بخشی است که دارد علت را میگوید. تحقیقات من میگوید که داستان شما مثل این است که شما بچهای دارید به اسم مطبوعات که الان ۴۰، ۵۰ سالش است، درد دارد و دردهایی که بدتر هم میشود. شما در جهان پایینترین سطح روزنامه به تعداد هزار نفر را دارید. از نظر فرهنگ و ارتباطات، ایران پایینترین سطح جایگاه مطبوعات را دارد. داستان شما داستان بچهای است که از پدر و مادری به دنیا آمده است که ژنتیکش همین است. در این گزارش آمده است که اصلیترین مشکل، کنترل سیاسی جامعه در رسانه برای ترویج ارزشها و هنجارهای رسمی است».
این استاد دانشگاه با اشاره به تحقیقات و پژوهشهایی که انجام داده است به تجربه کشورهایی همچون روسیه و چین در رابطه با رسانهها و تجربیاتی که در این چهلوچند سال در ایران بوده اشاره میکند و تأکید میکند: «در مورد ژنتیک، این را میطلبد که ساعتها ما در کنار هم مطالعه و کار کنیم».
او سپس به مبحث «آسیبشناسی مخاطبپنداری» و مقالاتی که در این باره نوشته است، اشاره کرد و چند برخورد با مسائل پیشآمده و تجربیاتش در کنار دکتر معتمدنژاد را بازگو کرد و در پایان گفت :«در این شرایط نمیتوان کارکرد دیدهبانی را که دنیس مکول به آن پرداخته اجرائی کرد. دائم شما همه جا را باید دیدهبانی کنید. مخصوصا دیدهبانی ستم، دیدهبانی ستم در محیط زیست، دیدهبانی ستم در جامعه مانند همان کودتای ۲۸ مرداد که اتفاق افتاد. دیدهبانی بر فرصت و اینها الان کنار گذاشته شده و به جایش اصطلاح جدیدی پروفسور سوئیسی در سال ۲۰۱۶ در یکی از کتابهای مهمش آورده است. اصلا این دولت، دیدهبانی را به رسانه نمیدهد.
اراده معطوف به توسعه باید در جامعه شکل بگیرد
دکتر کمال اطهاری، اقتصاددان، از دیگر سخنرانان بود که اشارهای به سخنان دکتر محسنیان داشت و گفت: «شما در مطبوعات مشروطه اراده معطوف به دانش را میبینید، اما اکنون اراده معطوف به قدرت را میبینید. وقتی میخواهیم فضای عمومی درست کنیم باید اراده معطوف به توسعه داشته باشیم. این اراده معطوف به توسعه از ابتدا در محیط رسانهای ما مفقود بوده است. من صفحه اقتصادی روزنامه همشهری را راه انداختم، بعد ما را کنار گذاشتند و بعد در روزنامه جامعه هم همین کار را کردند. از ابتدا در این مسیر مطبوعات ایران بودم. ما باید اراده معطوف به توسعه را جایگزین اراده معطوف به قدرت کنیم. توسعه سیاسی باید چارچوب نهادیاش مشخص باشد. این اراده معطوف به توسعه مدل میخواهد. بحث سر این مدل در فضای عمومی باید باشد. این مدل باید برود و در ذهن نهادینه شود و چارچوبش مشخص شود. این جهت اصلا در دستور کار نیست. در آستانه انقلاب، سیاست اجتماعی کم بود. در مورد سیاست اجتماعی حرف زده نمیشود،هنوز هم حرفی زده نمیشود. در مطبوعات بحثی نیست. این یعنی مطبوعات نقش خود را نمیداند، حامل بحثهای زمانه نیست. بدون سیاست اجتماعی امکانپذیر نیست. این یک مورد که من این جهتگیری را ندیدم در سند و این روح باید دمیده شود. یک موضوعی که در سند باید به آن بپردازیم، من نمیدانم اسناد پیشین را آسیبشناسی بنیادین کردهاند یا نه؟ مثلا شما متنی دارید به نام سند کار شایسته، خیلی شعارهای خوبی داده ولی یک مسئله بزرگ وجود دارد که وقتی بخواهی دنبالش کنی باید دنبال سوشیالباریستی باشی وگرنه این سند به هیچ دردی نمیخورد».
رسانهها منافع ملی را به منافع شخصی ترجیح دادهاند
محمد درویش به عنوان فعال محیط زیست با اشاره بهنتیجهرسیدن یکی از مطالبات جدی محیطزیستیها سخنان خود را آغاز کرد و گفت: «بحث استقرار پتروشیمی در میانکاله یکی از ۴۹ اکوتن بینظیر جهان که درواقع قرار بود مستقر بشود آنجا و لابی قدرتمندی هم پشت آن بود، نماینده مجلس آمد به حمایت از سرمایهگذار علنا صحبت کرد و امام جمعه و… حمایت کردند. قدرت عجیبی پشت این کار بود تا درواقع این اتفاق بیفتد، جو ارعابی هم ایجاد کرده بودند که مخالفان را سرکوب کنند، انگهای مختلفی را به آنها بزنند اما خوشبختانه با پیگیری و مطالبهگری جدی و روشنگری رسانهها، اتفاق بینظیری در ایران معاصر ما بود و ما توانستیم به شکل خیلی قطعی در واقع جلوی استقرار این صنعت به شدت آلاینده را در میانکاله بگیریم. از همینجا شروع میکنم، درست است که رسانه مشکلات شدیدی دارد که آقای دکتر محسنیان به صورت کلیدی به آن اشاره کردند و متأسفانه خبرنگاران ما جزء افسردهترین عضوهای جامعه هستند و سینه پردردی دارند و کلامشان تلخ شده از بس که در هجوم اخبار تلخ و گزنده قرار دارند، از بس که مورد تهدید قرار میگیرند و به هرحال روی روحیه خودشان هم اثر گذاشته است. میخواستم اشاره کنم که رسانه چه کار میتواند بکند برای اینکه به تابآوری سرزمین کمک کند حتی در همین شرایط، در این شرایطی که هر داده و اطلاعاتی که ما داریم نشان میدهد که کار زیادی نمیشود کرد. زوایای جدی در رابطه با دولت و رکن چهارم دموکراسی وجود دارد و این میتواند کاهش چشمگیر خرید روزنامهها را توسط مردم کلا مختل کند، این میتواند مصداق این باشد یا نباشد. مثالهای زیادی هست که نشان میدهد رسانه از دهههای قبل پرقدرتتر عمل میکند حداقل در حوزهای که من تخصصش را دارم». او سپس به چند اتقاق رخداده در حوزه محیط زیست در این مدت اشاره کرد و گفت: «خودتان را تشویق کنید واقعا دمتان گرم. من به عنوان یک فعال محیط زیست قدردانی میکنم و میدانم چقدر تحت فشار هستید و انگهای مختلف به شما میزنند. من میگویم این شاخص توسعهیافته است در این مملکت که درک کرده منافع ملی مهمتر از منافع شخصیاش است و رسانهها کار بسیار ارزشمندی در این حوزه تا به حال انجام دادهاند و انجام میدهند و حتما هم ادامه خواهند داد».
مجوز، مهمترین اهرم کنترل رسانههاست
علی میرزاخانی که ۲۰ سال سردبیری روزنامه دنیای اقتصاد را بر عهده داشت نیز خیلی کوتاه درباره این سند گفت: «تحولات حوزه رسانه باید قانونمند شود و به جلو حرکت کند، در تهیه این سند گام بزرگی برداشته شده است. درمورد بحثی که آقای دکتر محسنیانراد مطرح کردند، درست است که نگاه ایدئولوژیک به تولید محتوا در ایران حاکم است اما فکر میکنم که نگاه غالب نیست یعنی با تجربهای که من در این ۲۰ سال سردبیری روزنامه که داشتم، این نگاه وجود دارد اما رسمیت ندارد و بههرحال اتفاقات مهمی افتاده و تکثر نگاه را در حوزه رسانه حاکم کرده و زاویههای ورود به مباحث را باز کرده است. اما من فکر میکنم دو تا مشکل وجود دارد که بعد برسم به این خلأ که در این سند جسارتا فکر کردم وجود دارد. یکی مشکلات حکمرانی در حوزه مطبوعات و چگونگی ارتقای کیفیت حکمرانی در حوزه مطبوعات و یکی مشکلات حکمرانی شرکتی در خود مطبوعات است. درخصوص محور اول مهمترینش همین بحث مجوز است که در بند اول راهبردها و خط مشیها تحت عنوان آزادسازی مجوز عنوان شده و درست هم هست. این بحث مجوز یکی از مهمترین اهرمهای کنترل رسانههاست. اهدافی هم که عنوان میشود درواقع برعکس چیزی است که تحقق پیدا کرده است؛ اما مهمتر از بحث آزادسازی مجوز، بحث یارانههاست. زمانی که حاکمیت خود را مکلف به حمایت میداند اما از طریق یارانهها، خود را مخیر به دخالت هم میداند. نکته جالب این نابهسامانی تخصیص یارانههاست. به همین دلیل فکر میکنم این مسئله یارانه باید حذف شود؛ چون تولید محتوا خود یک خلق ارزش است. الان در این شبکههای اجتماعی خیلیها دارند بدون هیچ حمایتی خلق ارزش میکنند، تولید محتوا میکنند و درآمدهای کلان هم دارند. پس این حوزه محتوا میتواند خلق ثروت کند ولی همین باعث شده که کسانی وارد شوند که اینکاره نیستند و بهجای اینکه سرمایه وارد کنند، برای سرمایهاندوزی آمدهاند. الان تعداد روزنامهنگاران و نشریاتمان را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنید. چندصد برابریم و معلوم است که برای کار دیگری آمدهاند. مسئله دوم خود حکمرانی شرکتی است. به همان دلیلی که مدیریت نشریات ما کسانی نیستند که با نیت حرفهای وارد مطبوعات شده باشند به همان دلیل مطبوعات ما از لحاظ سطح کیفیت پایین هستند. هم از نظر سطح بنگاهی و هم از نظر مدیریت محتوایی. اغلب روایت حاکمیت را تکرار میکنند ولی این به دلیل نگاه ایدئولوژیک نیست به دلیل عدم تخصص است».
مهرداد خدیر و مژگان جمشیدی از دیگر سخنرانان این مراسم بودند. خدیر در انتهای سخنانش که به تحلیل شرایط موجود رسانهها پرداخته بود گفت: «دولت به تخممرغهای رسانهها نیاز دارد، قدر این تخممرغها را بدانیم». مژگان جمشیدی نیز از ریحانه یاسینی و مهشاد کریمی دو خبرنگار محیطزیستی که به تازگی سالگرد فوت نابهنگامشان بود، یاد کرد و گفت: «اگر ۲۰ سال پیش تعداد خبرنگاران محیط زیست به تعداد انگشتان یک دست میرسید، امروز هم در همین وضعیت قرار داریم و در کشور سهم محیط زیست فقط یک خبرنگار بوده که مجبور بوده چند جنبه را پوشش دهد و محیط زیست هم یکی از آن جنبهها بوده است. من هم میخواهم تأکید کنم که متأسفانه در حوزه محیط زیست ما این ضعف را خیلیخیلی شدید داریم و در نقطه مقابل هرجا که نتیجه گرفتیم دیدیم که خبرنگارانی بودند که آگاهی داشتند و متخصص بودند». او در بخش پایانی صحبتهایش اشاره کرد: «من ایرادهایی هم به مدیریت میگیرم، مدیریتهایی که کوچکترین تخصص و دانش و عرقی نسبت به رسانه ندارند. این باعث شده ما رسانه مستقل نداشته باشیم. هرکدام از ما روزنامهنگارانی را میشناسیم که به هر دلیلی بیکار، مهاجر یا مشغول کار بیربط شدهاند ولی حاضر نیستند از روزنامهنگاران تخصصی استفاده کنند چون ایدئولوژی سیاسیشان حکم میکند با روزنامهنگاری کار کنند که موی دماغ نباشد و نتیجه میشود همین که امروز میبینیم که رسانه کمترین تأثیر را داشته است».
—————————–
یادداشتی از هادی خانیکی، استاد ارتباطات
واکاوی ۳ ضلع بحران رسانه در ایران
با سلام و احترام بسیاربسیار مایل بودم که میتوانستم که در مراسم رونمایی سند ملی اقدام ارزنده انجمن روزنامهنگاران صنفی حضور یابم که نشد. دیروز پنجمین دوره شیمیدرمانی را گذراندم و هنوز محروم از شرکت در اجتماع بزرگ هستم. در حد توان انجام وظیفه میکنم. یک، سند ملی رسانه را به دقت خواندم، مطالعهای همهجانبه و به دور از حاشیه و تکراری است بحران رسانه در ایران را بهروشنی به سه ضلع نظام و گروههای سیاسی سازمان رسانه مخاطبان و مردم نشان میدهد و با هریک بار یکدیگر را به دوش دیگری نمینهادند، دو، صورتبندی در هر بخش، توجه به موضوعات، توجه به مسائل مزمن و جدید را آسان میکند. سه، راهبردها و خط مشروع پیشنهادی که در حد نظام سیاسی و هم در حد سازمان رسانه مطرح شده کاربردی و قابل اجراست که بر عهده تلاشهای بعدی انجمن است. از آنجایی که من در سال ۷۴ به نقطه تلاقی بین این سه مورد پرداختم. تاریخی، قدرت سیاسی نامحدود، جامعه مدنی محدود و مطبوعات ناتوان را امروز در خود تأمل میدانم، پیشنهاد میکنم نقش دیدهبانی مدنی جامعه و مسئولیت نقدهایی مانند انجمن صنفی بهصورت مستقل برجسته شود که بسیار پیشنهاد خوب و مفیدی است.
مجید رضائیان از استادان دانشگاه نیز ضمن مقایسه روند رسانه در ایران و دیگر کشورها و مشکلات آن در ایران گفت: «برای اینکه عقب نباشیم از زمان، باید روی مخاطب و شناسایی آن هم کار کنیم. بدانید گاورمنت با استیت یکی نیست. مشکل در ایران گاورمنت است. اساسا در اصول قانون اساسی ما اصولی آمده است که ما به آن معتقدیم؛ اما عمل نمیکنیم؛ بنابراین ایراد را باید بنیادین دید که وقتی به ما فشار بیاید، رفتارمان باید کنشمند باشد، نه واکنشی. آنچه در روزنامههای ما اتفاق افتاد، از کیهان تا وطن امروز، تا شرق و اعتماد، از سایتها تا تابناک و عصر ایران تا دیگران عملا کش پیدا کرده؛ ولی عمق نداشته است. روزنامهنگاری دو عنصر داینامیک و چهار عنصر استاتیک دارد. چگونگی و چرایی است که شما کشف واقعیت میان عناصر ثابت و متغیر را انجام میدهید، بعدا به آنچه میخواهید میرسید؛ بنابراین به این دلیل است که دنیا موفق شده و مخاطب حفظ شده است»./ارتباطات و رسانه ها