آسیب‌های اجتماعیمسئولیت اجتماعی

مسئولیت اجتماعی ایجاب می کند در برنامه ریزی برای کودکان کار بازاندیشی کنیم

دانستنی اقتصاد: کودکان کار در همه‌ی جوامع وجود دارند. اغلب آنها، خیلی زود پدر و مادر کودکان دیگری می‌شوند که سرنوشتی جز سرنوشت خودشان ندارند. امّا چه کسی وظیفه دارد جلوی این حلقه‌ی تکرار‌شونده را بگیرد و مانع از افزایش تعداد آنها و نیز بهبود شرایط زندگی‌شان شود؟ اغلب ما، با دیدن این کودکان در خیابان، پس از چند کلمه‌ی مختصر که به نظر هم دردی می‌آید .هرچند به هیچ درد این کودکان نمی‌خورد. سریعاً مسئولیت را متوجّه دولت‌هایمان می‌کنیم که فکری برای آنها نمی‌کنند و بعد هم به راه خود ادامه می‌دهیم. در واقع، ما با انداختن مسئولیت به گردن حکومت‌ها، با یک فرافکنی هوشمندانه، خودمان را از عذابی که ممکن است گریبا‌نگیرمان شود خلاص می‌کنیم. امّا با این کار، عملاً بهبود شرایط آنها را مشروط به زمانی کرده‌ایم که دولت‌ها برایشان فکری کنند.این در حالی است که باور به این که سرنوشت یک ملّت را خودش می‌سازد و مسئولیت انسانی و اجتماعی ما در برابر انسان‌های اطرافمان، چیزی است که وضعیتِ ما را از حالت انفعال و نظاره‌گر بودن به حالت کنشگری تغییر می‌دهد و به ما می‌آموزد که به جای سرزنش جامعه و مقصّر دانستن نهادهای آن، می‌توان عامل اجتماعی بود و به بهبود اوضاع کمک کرد.برای بررسی نقش مسئولیت اجتماعی در مقابل کودکان کار و راهکارهای مناسب «رسانه مسئولیت اجتماعی» با حمید فراهانی فعال در زمینه حمایت از کودکان کار گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید:

توجه به کودکان کار جز مسئولیت فردی شهروندان محسوب می شود یا مسئولیت اجتماعی؟چرا؟

بخش عمده ای از مسائل اجتماعی امروز ایران ماحصل ساختارها و روندهای اجتماعی و تاریخی است. به عنوان مثال ما نمی توانیم درباره فقر به عنوان یک پدیده فردی صحبت کنیم که افراد باعث آن شده باشند یا نمی توانیم درباره محرومیت کودکان از تحصیل صحبت کنیم و خانواده ها و کودکان را عامل این کار قلمداد کنیم. ممکن است عوامل فردی در این زمینه نقش آفرین بوده باشند اما این نقش ها بسیار ضعیف و کمرنگ بوده است. هنگامی که با برآیندی از کالایی شدن آموزش مواجه می شویم و یا شکاف روزبه روز یا سال به سال دستمزد با کف معیشت خانوار یا تورم را مشاهده می کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که عوامل فردی  نمی توانند چنین مسائلی را به وجود بیاورند و بلکه ساختارها هستند که منشأ مشکلات هستند. مشکلاتی که امروز در وضعیت زندگی خانواده ها و کودکان کار به وجود آمده مسأله ای نیست که به امروز یا دیروز و یا این دولت و آن دولت ارتباط داشته باشد؛ بلکه یک مسأله ساختاری است.نشانه های این نابه سامانی ها را می توانیم در وضعیت کودکان کار،آمار اعتیاد،حاشیه نشینی و میزان طلاق مشاهده کنیم. مسأله مهم اینجاست که هنگامی که صحبت از مسئولیت اجتماعی مطرح می شود با چالش های جدیدی مواجه می شویم.

با چه چالش هایی مواجه می شویم؟

هنگامی که یک شرکت یا بنگاه اقتصادی فارغ از هر گونه اقداماتی که برعلیه محیط زیست انجام داده و یا درفراگیری فقر و حاشیه نشینی نقش داشته عنوان می کند بخشی از سود خود را به یک سازمان غیردولتی یا خیریه کمک  می کند، معنای واقعی مسئولیت اجتماعی از بین می رود و در این زمینه با یک تناقض مواجه هستیم. چطور ممکن است یک شرکت اقتصادی محیط زیست را تخریب کند اما پس از مدتی به کودکان کار کمک کند و یا در راستای مسئولیت اجتماعی به امور خیریه بپردازد. چنین شرکت هایی با چنین رویکردی به دنبال فرصت تبلیغاتی برای خود هستند و خود را حامی کودکان کار و امور خیریه نشان می دهد اما از سوی دیگر فعالیت های مخرب در زمینه محیط زیست و یا گسترش حاشیه نشینی و فقر انجام می دهد. اتاق های اصناف و بازرگانی ها نیز موضوع مسئولیت اجتماعی را  در دستور کار خود قرار داده اند. این در حالی است که اغلب این اتاق ها با شرکت های در ارتباط هستند که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم فقر و نابرابری را بازتولید می کنند.

وضعیت کودکان کار به چه میزان تحت تأثیر رویکرد دوگانه شرکت ها و برندهاست؟

واکنش‌های اجتماعی‌تر به مساله کار کودک مجموعه‌ای از حمایت‌ها و مداخلات را پیشنهاد می‌کنند که هدف آن بهبود معیشت خانوار و در نتیجه کاهش فشار اقتصادی بر خانوار و کاهش احتمال ورود کودک به چرخه‌ی کار است. ظاهرا چنین سیاست و برنامه‌ای می‌تواند موثر باشد. اما چنین سیاستی اگر تنها سیاست و برنامه برای مقابله با کار کودک باشد، نه‌تنها اثر بخش نیست، بلکه تقلیل‌دهنده نیز هست. ما با گسترش فقر در جامعه‌ رو‌به‌رو هستیم. بنابراین صرف هدف قرار دادن خانواده‌هایی که در حال حاضر کودکانشان کار می‌کنند، اثری بر وضعیت خانوارهایی که روز به روز احتمال ورود کودکشان به بازار کار بیش‌تر می‌شود، نخواهد داشت. از سوی دیگر، سیاست حمایتی که واحد مداخله را صرفاً خانوار تعریف می‌کند، تعدیل ساختاری، بازتقنین و بازتنظیم نئولیبرالی بازار کار و سایر فرایندهایی که به میانجی بی‌ثبات‌کردن کار، حذف بیمه و حقوق کار و… منجر به اصلی‌ترین عامل کار کودکان، یعنی فقر می‌شوند را نادیده می‌گیرند.

راهکار شما برای تحقق مسئولیت اجتماعی درباره کودکان کار چیست؟

مجامع و چهره‌های دانشگاهی می‌توانند نقش فعالانه‌ای در طراحی سیاست‌هایی که مانع کار کودک شوند ایفا کنند. این موضوع محل پرسش جدی است که چرا در کنار هم چیدن قطعات تصویر مساله کار کودکان، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در این زمینه و انجام اقدامات، هیچ جایگاهی برای خود کودکان کار و خانواده‌هایشان در نظر گرفته نمی‌شود؟ در فضای عمومی جامعه وقتی در مورد موضوعی سیاستی طرح می‌شود، افراد متاثر از آن موضوع، مثلاً اگر صنفی باشد مانند پزشکان یا گروهی اجتماعی مانند دانشجویان رسانه‌ها به انعکاس روایت‌ها و نظرات افراد این گروه‌های اجتماعی یا صنفی می‌پردازند. اما درباره کودکان کار، کم‌تر پیش می‌آید که رسانه‌ها فرصتی فراهم کنند تا خود این کودکان روایتی از مسائل خود ارائه کنند. البته صرف انعکاس رسانه‌ای تضمین‌کننده شنیده شدن موثر نیست. هدف از این مثال این بود که نشان دهم حتی در این سطح هم در جامعه ما به روایت‌های خود کودکان کار و خانواده‌هایشان از فقر و فرودستی و نظراتشان درباره سیاست‌ها توجه جدی نمی‌شود و جز انگشت شمار گزارش‌ها خبری از این روایت‌ها نیست.نکته دیگر اینکه اغلب فعالان و کنش‌گران در حوزه کار کودک، نه میلی به بازاندیشی در رویکرد‌های خود دارند، نه اهمیت آن را درک می‌کنند. مساله نفی اقدامات تسکینی و خدماتی نیست. در واقع چنین اقداماتی مادام که بدل به تمام هویت و کار و برنامه‌های سازمان‌های غیردولتی نشود، کاملاً ضروری هستند. این اقدامات کمک شایانی می‌کنند تا فعالان و کنش‌گران به جای سخنان انتزاعی، با زندگی واقعی و مسائل کودکان کار در ارتباط باشند و امکان این را داشته باشند که در عمل الگوهای مداخله‌ای هرچند کوچک و خرد، اما بدیل ارائه کنند. اما یکی از مشکلات این‌جاست که به جای بدل شدن به بدیل، این سازمان‌ها بدل به بخشی از وضع موجود شده‌اند و روزبه‌روز، حتی در ظاهر نیز بیش‌تر شبیه مدرسه و مراکز خدماتی‌ می‌شوند که کار دولت را انجام می‌دهند در حالی که این دولت است وظیفه دارد چنان اقداماتی را انجام دهد.  از طرف دیگر خود این سازمان‌ها کودکان کار و خانواده‌هایشان را به انسان‌هایی خدمات بگیر تقلیل داده‌اند بی‌آنکه اهمیتی برای نظرات، توانایی‌ها و روایت خود کودکان و خانواده‌هایشان از مسائل قائل باشند.

لازم به ذکر است که روزانه شاهد تعداد بالایی از کودکان کار در سطح شهر هستیم که اخیرا در فیلمی که در فضای مجازی پخش شده و موج شدیدی از غم و اندوه و البته نارضایتی مردم جامعه از شرایط حاکم بر زندگی این کودکان را در بر داشته است، به مساله فوق اشاره گردیده است.

انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا