چراغها را چه کسی خاموش میکند؟
اقتصاد آنلاین – مریم رحیمی: ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز در جهان است؛ با این وجود، همواره با مشکل کمبود برق به خصوص در بخش صنعتی مواجه است. مقامات دولتی دلیل کمبود برق را مصرف زیاد در بخش خانگی و تجاری میدانند و انگشت اتهام خود را به سمت مصرفکنندگان خانگی نشانه میروند. اما این ادعا تا چه حد درست است؟
از سوی دیگر نوبتبندی برق صنایع تنها مشکل مصرفکنندگان برق نیست؛ اگرچه شرح چالشهای مشترکان خانگی و برق نیاز به گزارش جدا دارد اما میتوان به همین نکته بسنده کرد که به جز صنعتگران، بسیاری از شهروندان خانگی هم از افت کیفیت برق در سطح شهر شکایاتی دارند؛ برای مثال یکی از کاربران توییتر فارسی خبر از افت فشار برق در یکی از شبهای مرداد ماه داده بود. به گفته این مشترک خانگی، فشار برق درست زمانی که خواب بودهاند، کاهش یافته و منجر به سوختگی دستگاه مایکروفر آنان شده است. این در حالی است که مصطفی رجبی مشهدی، سختگوی صنعت برق، در گفتگو با دانستنی اقتصاد، این مشکل را ناشی از شبکه انتقال برق نمیداند و اتفاق رخ داده را حادثه میخواند.
جاذبه کمفروغ صنعت برق
بنا بر بررسیهای «اقتصاد آنلاین»، سرمایهگذاری در صنعت برق جاذبهای ندارد. این گزاره نتیجه نظام اقتصادی پر از ایراد کشور است و اصلا از کار افتادن آهنربای سرمایهگذاری در صنعت برق، ادعای شخص نیست. طبق شاهد رسمی گزارش وزارت نیرو، میزان سرمایهگذاری در صنعت برق در بازه زمانی ۱۰سال اخیر افت بسیاری داشته است. گزارش وزارت نیرو و بررسی مرکز پژوهشهای مجلس هر دو، به صورت همزمان تایید میکنند که میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی در صنعت برق از ۲/ ۶میلیارد دلار در سال ۱۳۹۰ به ۶۰۰میلیون دلار در سال ۱۴۰۰ فروکاسته شده است. دولت هم که از همان ابتدا بودجه لازم برای سرمایهگذاری در این بخش را نداشت. به همین دلیل هم با از کار افتادن جاذبه سرمایهگذاری در صنعت برق برای بخش خصوصی، مشکلات تامین برق کشور نیز پدیدار شدند.
چرا آهنربای سرمایهگذاری در صنعت برق بیفروغ شد؟
کارشناسان در این باره با تاکید بر ضرورت احیای نظام اقتصادی صنعت برق، از لزوم تعیینتکلیف قیمت برق سخن میگویند و عنوان میکنند که بدون حل و فصل این موضوع، صنعت برق جاذبهای برای سرمایهگذاران نخواهد داشت و عدم تزریق منابع مالی به این بخش، چشمانداز عرضه برق را تیره و تار خواهد کرد.
مسئله اصلی بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در صنعت برق، قیمت تکلیفی این حامل انرژی است. اختلاف میان قیمت تکلیفی و قیمت تمامشده برق بسیار زیاد و بدهیهای وزارت نیرو هم مدام در حال افزایش است؛ زیرا دولت هر سال، بدون تعیینتکلیف بهای برق، جبران اختلاف قیمت تمامشده برق و قیمت تکلیفی آن را به سال بعد موکول میکند. اگرچه این اقدام در ظاهر به نفع مصرفکنندگان خانگی به نظر میرسد اما آینده کشور در حوزه انرژی را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
فعالان بخش خصوصی و کارشناسان اقتصاد انرژی معتقدند برق یا باید به عنوان یک کالا محاسبه شده و قیمتگذاری شود یا بهعنوان یک خدمت در چرخه قیمتگذاری قرار بگیرد. به گفته آنان، اگر قرار است برق کالا محسوب شود، باید مانند هر کالای دیگر قیمت تمامشده داشته باشد و در مکانیزم بورس یا رگولاتور، قیمت آن تعیین و تکلیف شود. اگر هم خدمت است، دولت باید مابهالتفاوت تولید آن را به تولیدکننده پرداخت کند تا اقتصاد برق در ایران شکل و شمایل واقعی به خود بگیرد.
آمار کاهش سرمایهگذاری در حوزه برق، به خوبی نشانمیدهد چرا در سالهای اخیر مساله خاموشیها، بهخصوص برای صنایع جدی شده است و چرا ایران که زمانی قصد داشت، قطب برق منطقه باشد، حالا برای روشن نگهداشتن چراغ خانه مشترکان خانگی، مجبور به نوبتبندی و اعمال محدودیت تزریق برق به بخشهای صنعتی کوچک و صنایع بزرگ شده است.
یکی دیگر از دلایلی که بخش خصوصی مایل به سرمایهگذاری در صنعت برق نیست، بدهیهای این بخش از وزارت نیرو است. بنا بر آمار رسمی بدهی انباشته دولت به سندیکای برق تا مرداد ماه سال گذشته، بالغ بر ۷۰هزار میلیارد تومان است. این بدهی مدام در حال تولید و افزایش است؛ بنابراین، هر سال به این میزان اضافه میشود و عزمی برای همقیمتی بهای تمام شده برق و قیمت مصرفی آن مشاهده نمیشود؟
راهکار دولت چیست؟
زمستان ۱۳۹۹بود که شهرهای صنعتی ایران با آلودگی کم سابقه درگیر شدند. برخی کاربران فضای مجازی شایعاتی مبنی بر استخراج بیتکوین مطرح کردند که خیلی زود توسط کارشناسان و مقامات رسمی کشور رد شد اما تصاویر ماهوارهای این شهرها هم نشان میداد آلودگی هوا از سمت شرق، پهنهای به اندازه ۳۰۰ کیلومتر و عرض نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر از تهران تا نزدیک سمنان را در بر گرفته است. نکته قابل توجه در آلودگی هوای آن سال این بود که سهم «ازن» در هوای شهرهای صنعتی کشور افزایش یافت و بعد از این که هیچ یک از نهادهای دولتی علت آلودگی هوا را گردن نگرفت، کمی بعد که انکار ماجرای آلودگی هوا غیرممکن بود، اعلام شد سوزاندن «مازوت» در نیروگاهها عامل آلودگیِ جدید در هوای شهرها بوده است تا حدی که فریدون عباسی دوانی، سخنگوی کمیسیون انرژی وقت مجلس گفته بود اگر مازوت نسوزانیم، ۲۵ درصد از کشور خاموش میشود. البته دولتیها بعد هم استدلال کردند که مصرف گاز در کشور بالا رفته و گاز به نیروگاهها نمیرسد؛ به همین دلیل باید از سوختهای کمکی، همچون «مازوت» کمک بگیرند اما استفاده از مازوت نیز کمکی به تامین برق کشور نکرد و دولت مجبور شد برای روشن نگاه داشتن چراغ برق خانهها، چرخ تولید صنایع را خاموش کند.
خاموشی صنایع به بهانه کمبود گاز و برق سیاست درستی است؟
برخی منتقدان معتقدند که صنایع در ایران، به دلیل نرخ خوراک، رانتی هستند و اگر ایران گاز نداشت، صنایع ما هم توان رقابت در سطح جهانی را نداشتند. در مقابل، برخی دیگر هم معتقدند که ایران باید از برگ برنده خود، یعنی دسترسی به انرژی و نیروی کار ارزان، استفاده کند تا کالاهایش را در سطح جهانی رقابتپذیرتر کند.
به نظر میرسد استدلال گروه دوم چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسد زیرا اگر نمیتوانیم نفت و گاز خود را صادر کنیم، چرا قیمت انرژی را برای صنایع پایین نگه نداریم که صنایعمان رقابتپذیری جهانی داشته باشند؟
این مساله در حالی مطرح میشود که رانتیشدن برخی صنایع مانند صنایع پتروشیمی و فولادی هم بسیار جدی است و سیاستگذار باید مشخص کند باید چه چیزی را فدای چه چیز کند.
البته مازوتسوزی راهکار دولت برای سرپوشی بر مشکل بحران انرژی در کشور است. یکی دیگر از راهکارهای دولت نیز، محدودسازی برق صنایع برای روشن نگاه داشتن برق بخش خانگی است. این در حالی است که مسائل اقتصاد انرژی ایران، به گفته کارشناسان و فعالان اقتصادی، خیلی ساده و تنها با اصلاح نظام قیمتگذاری حل خواهد شد.
تیتر این گزارش برگرفته از رمان کوتاه چراغ ها را من خاموش میکنم زویا پیرزاد است.