عدهای «هماهنگ» را محکوم به شکست میدانستند/ما استیو جابز نداریم؟
دانستنی اقتصاد – گروه هنر – علیرضا سعیدی، عطیه مؤذن: قصه این روزهای برنامه «هماهنگ» که به نوعی اولین مسابقه استعدادیابی در حوزه سرود کشور محسوب میشود، دربرگیرنده شرایطی شده که هم توجهات بینندگان و هم توجهات رسانهای را به سمت خود جذب کرده است.
این برنامه به واسطه حضور هنرمندان شناختهشدهای چون بهزاد عبدی، سیما تیرانداز، علی لهراسبی، امیریل ارجمند و محمد مهدی سیار اکنون در مرحلهای قرار گرفته که اگر براساس تجربهاندوزی هایش نسبت به رفع معایب و افزایش امتیازات خود طراحی و ایدهپردازیهای جدیدی داشته باشد، قطعاً میتواند در قالب فرهنگی که برای جامعه هدف خود ترسیم کرده به توفیقات زیادی دست پیدا کند.
به همین بهانه در قالب نشستی در دانستنی اقتصاد میزبان بهزاد عبدی آهنگساز، مشاور و یکی از اعضای هیأت داوران بخش نهایی مسابقه استعدادیابی «هماهنگ»، احسان خداپرست قائم مقام مرکز آوای انقلاب اسلامی (مأوا) و مهدیار عقابی کارگردان برنامه شدیم تا ضمن ارائه توضیحاتی از روند برگزاری این رویداد از ایدهپردازی تا نحوه اجرای آن به ارائه توضیحاتی پرداختند.
آنها در بخش اول گفتگوی خود ضمن اشاره به جزئیات ساخت یک برنامه استعدادیابی در حوزه سرود در رسانه ملی و چالشها، پیچیدگیها، جذابیتها و اهداف و مأموریتهای آن، از سختیها و دشواریهای ساخت برنامهای گفتند که میتواند آغاز جریان مؤثری برای توجه مردم به گونه موسیقایی سرود باشد.
آنچه میخوانید بخش دوم و پایانی این گفتگو است.
* شما در بخش قبلی گفتگو از نمایش کمبودها و برخی از مشکلات گروههای سرود در برنامه سخن گفتید، بازنمایی این کمبودها اما حد و اندازههایی دارد. «هماهنگ» چه رویکردی در زمینه ایجاد تعادل در روایت این کمبودها دارد؟
عقابی: قبل از ساخت و تولید برنامه هماهنگ، آن را محکوم به شکست میدانستند و دائم توصیه میکردند که این کار انجام نشود. آنها براین باور بودند که «تلنت سرود» مسألهای نیست که مرتبط با امروز جامعه باشد و مدام به ما توصیه میکردند تا این کار را نکنیم چون مساله جذابی نیست مهدیار عقابی: ببینید اساساً ما در حال ارائه برنامهای هستیم که قطعاً میتواند محل نقد و بررسی کارشناسان این حوزه قرار گیرد. اما عدهای از همان مشاوران و منتقدانی که به آن اشاره میشود، قبل از ساخت و تولید برنامه هماهنگ، آن را محکوم به شکست میدانستند و دائم توصیه میکردند که این کار انجام نشود.
آنها بر این باور بودند که «تلنت سرود» مسألهای نیست که مرتبط با امروز جامعه باشد و مدام به ما توصیه میکردند تا این کار را نکنیم چون مساله جذابی نیست. اما من بر این باورم ما حداقل مشغول ارائه برنامهای هستیم که حداقل میتواند باب گفتگو را باز میکند. البته که در این چارچوب برنامه مشابهی در یکی از شبکههای تلویزیونی پخش شد اما بنده معتقدم با دست فرمانی که رفت، محکوم به شکست بود. اما آنچه در تیم تولید «هماهنگ» صورت گرفته، نترسیدن است. شرایطی که تلاش شده به واسطه اعتباری که در تک تک اعضای گروه سازنده وجود دارد، در مسیر رو به جلویی است که میتواند مقدمهای برای ساخت و تولید برنامههای دیگری در این حوزه شود. حوزهای که به اعتقاد من واقعاً جای کار دارد.
ما در بخش مقدماتی پروژه گروههایی داشتیم که به لحاظ رسانهای جذابیت نداشتند، اما به لحاظ ایدئولوژیک به قدری جذاب بودند که ما را جذب این جذابیت میکردند. برای ما بسیار مهم بود که در چنین پروژهای یک گروه سرود از شهر بشاگرد محروم میآید و سرودی را در برنامه اجرا میکند. این برای ما مهم است که گروهی از محله کوت عبدالله اهواز که محل تمرینشان از همین محل مصاحبه ما کوچک تراست میآید و از پس یک محرومیتی که دل همه ما را آزرده میکند، تبدیل به یکی از مدعیان مسابقه هماهنگ میشود که حتی توسط باامکانات ترین گروههای مستقر در کلان شهرها هم ندیدیم. آیا اینها جذاب نیست؟ از نظر من که قطعاً هست.
بله قطعاً این قاب برنامه «هماهنگ» هیچ سنخیتی با قاب برنامهها و تلنت های کرهای که در آن دختربچههای آرایش کرده حضور دارند ندارد، اما همین که یک برنامه میآید و از اعتبار خودش شرایطی را فراهم میسازد که دختران مینابی ما با لباس و فرم و ملودیهای بومی خود تصاویر زیبایی را پیش روی مخاطبان قرار دهند به نظرم ما گل را زدهایم. این را هم با اعتماد به نفس کامل میگویم.
احسان خداپرست: ما برای اضافه شدن جذابیتهای بصری این برنامه میتوانستیم کارهایی را به دروغ و اغراق انجام دهیم که بتواند از قاب تلویزیون خیلی اغراقآمیز و غلو شده به بیننده نمایش داده شود. اما آنچه برای ما بسیار مهم بود، اول معرفی سرود بهعنوان یک گونه موسیقایی ارزشمند به بیننده بود و بعد اینکه بتوانیم شرایطی را فراهم سازیم که بچههای ایران از دیدن خودشان لذت ببرند.
بهزاد عبدی: اصلاً به اعتقاد من سرود یعنی همین. یعنی وقتی بچه خودش را در تلویزیون ببیند و عشق کند. شرایطی که ما در نوجوانی آن را تجربه کردیم و یادم میآید وقتی میگفتند قرار است ما را در قالب فلان گروه سرود نشان بدهند، همه فامیل مینشستند کنار هم تا من را ببینند.
اینکه شما از پیشینه تاریخی سرود و تأثیرات آن در حوزه آموزش و پرورش حرف میزنید، قطعاً دغدغه ما هم هست اما وقتی ما هنوز نمیتوانیم در مدرسه امکانات موسیقایی داشته باشیم. وقتی بسیاری از مربیان و معلمان سرود سواد موسیقایی ندارند، وقتی دانشآموزان سرود را با خوانش روی یک نوار کاست که آهنگ خالی دارد، آموختهاند، همه چیز غلط چیده میشود. در حالی که ما این همه فارغالتحصیل موسیقی داریم که بیکار هستند و میتوانند با کمی برنامهریزی درست بروند و در مدارس بهعنوان مربی سرود با حقوق مکفی شرایط بهتری را برای ماجرای سرود فراهم سازند. ما حتی چندی پیش طرح درسی سرود را نیز ارائه دادیم اما نمیدانم که هنوز چرا به نتیجهای نرسیده است. این کارها میتواند اتفاقات خوبی باشد و بهترینها را برای ما همراه آورد.
* آیا در برنامه هماهنگ فارغ از هیجانات رسانهای و دیداری که در تلویزیون میتواند برای مخاطب ایجاد کند، چنین رویکردی وجود دارد تا بتوانیم در خارج از چارچوب تلویزیون به فکر آینده گروههای برگزیدهای باشیم؟
عبدی: من احساس میکنم اگر چنین روندی در قالب پژوهشی، فنی و مخاطبشناسانه خود هدایت شود، قطعاً موجب میشود که بچهها خیلی عمیقتر به هنر نگاه کنند. شاید علت اینکه در دوران کودکی و نوجوانی بچهها کمتر موسیقی جلف گوش میدانند، به همین جهت بود. نه اینکه آن زمان چنین موسیقیهای وجود نداشت و جذاب هم نبود، من فکر میکنم آن دوران اصلاً فکر ما چیز دیگری بود و توجه به عناصر وحدتبخش بیشتر در ذهن و فکرمان وجود داشت.
شرایطی که الان در کمترین شکل ممکن قرار دارد و چون بچهها کمتر حرکت جمعی دارند، بنابراین وقتی به کوه و طبیعتی میروند حتی یک ترانه واحد برای خواندن ندارند و شروع میکنند به خواندن چیزهای بیهودهای که ظاهراً حس و حال خوبی دارد اما قطعاً تأثیرات مخرب فراوانی به همراه دارد. در همین چارچوب من احساس میکنم برنامه «هماهنگ» در همان مسیری قرار گرفته که میتواند مقدمه خوبی برای بهبود اوضاع باشد.
* البته که برای حضور مؤثر و مستمر در این مسیر، نقش حمایتی و مشارکت جویانه نهادهای مدیریتی مرتبط با سرود هم بسیار مهم است. فرایندی که مایلم بدانم در قالب مورد رضایت شما قرار گرفت یا نه؟
عبدی: خیلی از مجموعهها همین که جلوی کار ما را نگرفتند، لطف بزرگی کردند. ببینید ما در این حوزه دردهای زیادی داریم که همواره در مصاحبهها و گفتگوهای رسانهای بارها به آن اشاره کردهایم. متأسفانه اغلب ما در این حوزههای مهم همواره به «پوسته» پرداختیم، اما از عمق پوسیدیم. و حالا هماهنگ آمده تا این پوسیدگی را نشان دهند. قطعاً اگر هم بدانیم چه نقدی بر ما وارد است نهایت تلاشمان را میکنیم تا این نقدها را برطرف کنیم.
بهزاد عبدی: متأسفانه اغلب ما در این حوزههای مهم همواره به «پوسته» پرداختیم، اما از عمق پوسیدیم. و حالا هماهنگ آمده تا این پوسیدگی را نشان دهند. قطعاً اگر هم بدانیم چه نقدی بر ما وارد است نهایت تلاشمان را میکنیم تا این نقدها را برطرف کنیم برنامه «هماهنگ» مشغول امتحان یک پروژه مهم است که با حضور هنرمندانی چون سیما تیرانداز، محمد مهدی سیار، علی لهراسبی، امیریل ارجمند تلاش میکند تا به همه جوانب موضوع سرود با فضایی متفاوت نگاه کند. شما مطمئن باشید اگر این برنامه را محتوم به شکست نکنند، دفعه بعدی که هماهنگ روی آنتن میرود، قطعاً جایگاه سرود نیز در شرایط متفاوتتری خواهد بود. در این راه قطعاً کمک مدیرانی که میتوانند آگاهی خود را در حوزه سرود ارتقا دهند میتواند نقش قابل توجهی را برای بهبود کیفیت این مسیر ایفا کند.
عقابی: من بر این باورم آنچه در پروژه هماهنگ صورت گرفت، تلاش برای جدی نگاه کردن به سرود بود. شرایطی که حتی برای گروههای شرکتکننده هم وجود داشت و بسیاری از آنها تصور نمیکردند ماجرای سرود تا این حد برای ما جدی باشد. ما همین که مرزهای کیفی سرود را به سهم خودمان جابهجا کنیم کافی است. ما باید بدانیم که سرود حاکمیتی نیست، سرود یک فعل مردم نهاد است که اگر به آن با کیفیت نگاه کنیم، میتوانیم به ارتقا این هنر ارزشمند در بین جامعه به معنای واقعی کلمه امیدوار باشیم. در این راه ممیزیهایی هم وجود دارد که فکر میکنم باید جور دیگری به آن نگاه کرد. قطعاً اگر در این راه مدیران همراهی بیشتری داشته باشند، میتوان کارهای بزرگتری را برای سرود کشور انجام داد.
خداپرست: البته من فکر میکنم، آن قدر هوشمندی در طرح و اجرای این برنامه وجود دارد که از این به بعد شاهد همراهی مدیران در این حوزه خواهیم بود. چون بچههای «هماهنگ» هم تابع شرایط و قوانین جمهوری اسلامی ایران هستند، هم به دو کلید واژه «اسلامی» و «ایرانی» آشنایی کامل دارند و قوانین سازمان صدا و سیما را میدانند و محترم میشمارند. پس اگر سلیقهای در مدیریتها حاکم نباشد، ما کاری میکنیم که مدیران نتوانند چیزی را پخش نکنند. موضوع موسیقی یکی از پیچیدهترین مسائل و موضوعات بخش فرهنگی جامعه ماست، و ما اگر بتوانیم پروژههایی مانند «هماهنگ» را طوری تولید کنیم که هم مردم لذت ببرند و هم مسئولان نتوانند جلوی این رویه را بگیرند، به اعتقاد من مسیر جدیدی در جمهوری اسلامی ایران باز شده که «موسیقی» از تهدید به فرصت تبدیل شده است. من بر این باورم در این برنامه، محتوا بر فرم غلبه دارد. شرایطی که در دیگر آثار موسیقی فرم در اختیار محتوا نیست. ما در هماهنگ حرفهای درست را در یک قالب جذاب میزنیم و به نظرم کسی نمیتواند جلوی این مسیر را بگیرد.
* نحوه انتخاب هیأت داوران مسابقه «هماهنگ» چه در بخش مقدماتی و چه در بخش نهایی طبیعتاً برای گروه سازنده این پروژه با چالشهایی مواجه بوده است. گزینههایی که بنده معتقدم تعدادی از آنها به دلیل ماهیت موسیقایی برنامه، به ویژه در مرحله مقدماتی نمیتوانستند گزینه مناسبی برای داوری باشند.
خداپرست: من این نقد را وارد میدانم که اگر بخواهیم دوباره در پروژه دیگری از هماهنگ به دل روستاها و شهرهای مختلف کشور برویم، میتوانیم انتخابهای موسیقاییتر و سرودیتری را برای هیأت داوران داشته باشیم.
اما توضیح اینکه فرآیند انتخاب ما این بود که طبیعتاً هم به جذابیت رسانهای و هم به حس و حال روحی گروههای شرکتکننده هم توجه داشتیم. به هر حال ما فعلاً در سرود سلبریتی نداریم؛ ما میخواستیم فضای برنامه هم جذاب باشد و هم وفادار به ژانر سرود باشد. به همین خاطر انتخابها بسیار سخت بود. اما خوشحالیم که در همین ترکیب چه در مرحله مقدماتی و چه در مرحله فینال داورانی را داشتیم که توانست هم توازن موسیقایی و هم توازن مؤلفههای دیگر برگزاری یک مسابقه تلویزیونی را داشته باشد.
عبدی: البته احسان خداپرست نقد شما را پذیرفت، اما من میخواهم از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنم. اینکه اگر ما در همان مسابقه مقدماتی یک سری هنرمند موسیقیدان و سخت را میآوردیم، قطعاً شرایط روحی گروههای شرکتکننده در وضعیت عجیب و غریبی قرار میگرفت که قلع و قمع میشدند. اما آنچه در همین ترکیب چیده شده حضور هنرمندانی بود که در کنار افرادی چون اشکان کمانگری و امیریل ارجمند که سبقه موسیقایی دارند، میتواند حس و حال مهربانتری را به شرکتکنندگان انتقال دهند.
فضایی که با روحیه جوان پسندانه عباس غزالی، نگاه مهربان و مادرانه فلورا سام و حضور موزیسینهایی چون اشکان کمانگری و امیریل ارجمند فضای بخش مقدماتی را از نظر من متوازن کرد. فرایندی که در بخش فینال هم پیاده سازی شد اما به طور حتم نگاه جدی تر و سختگیرانه تری هم داشت.
* فکر نمیکنید مؤلفههای اجتماعی نشأت گرفته از اتفاقات جامعه، در روند دیده شدن یا نشدن برنامه هماهنگ تأثیرگذار باشد؟ چون همه ما در شرایط ویژهای هستیم که فکر میکنم اگر هماهنگ در مقطع زمانی دیگری پیش روی مخاطبان قرار میگرفت، میتوانست با موفقیت بیشتری در حوزه مخاطب روبهرو شود.
عبدی: به اعتقاد من هر پروژه دیگری در مقطع زمانی دیگری تولید و پخش میشد، میتوانست با استقبال بیشتری از سوی مخاطب مواجه شود. اما من بر این باورم برنامه «هماهنگ» در آرشیو میماند. این برنامه تفرق بین اقوام را تبدیل به وحدت بین اقوام کشورمان کرده است. این کار هم به واسطه چه مقولهای اتفاق افتاده است؟ قطعاً سرود. و ای کاش دوستان متوجه این موضوع باشند که سرود و موسیقی در این کشور چقدر میتواند مهم باشد و ما نمیتوانیم آن را حذف کنیم.
بهزاد عبدی: این برنامه یک پروژه تلویزیونی است اما به طور حتم نباید مانند برنامه «عصر جدید» به آن نگاه کرد. این را هم میپذیریم که چنین برنامههای کمبود هم دارند ولی همین که یک مجموعه میآید و به واسطه تلویزیون خلاقیت و ریسک را برای سرود و موسیقی طراحی میکند اقدام بسیار ارزشمندی است که در این مقطع زمانی باید آن را ستایش کرد من بر این باورم برخی از آثار گروههای شرکتکننده در برنامه «هماهنگ» قابلیت وایرال شدن بهصورت گسترده را دارند. این برنامه یک پروژه تلویزیونی است اما به طور حتم نباید مانند برنامه «عصر جدید» به آن نگاه کرد. این را هم میپذیریم که چنین برنامههای کمبود هم دارند ولی همین که یک مجموعه میآید و به واسطه تلویزیون خلاقیت و ریسک را برای سرود و موسیقی طراحی میکند اقدام بسیار ارزشمندی است که در این مقطع زمانی باید آن را ستایش کرد.
خداپرست: اتفاقاً من خیلی خوشحالم که برنامه هماهنگ در این مقطع زمانی پخش شد. چون در شرایط گل و بلبل که همه دیده میشوند. من معتقدم ماوا همیشه خطشکن بوده و آمده تا مسألهای را حل کند. اصلاً مساله توجه به نوجوان از چه زمانی جدی شد؟ من میگویم از زمانی که نماهنگ دهه هشتادیا تولید شد و ما بابت انتشار آن خیلی کتک خوردیم اما مردم پشت ماجرا ایستادیم و در پایان هم به هدف خود دست پیدا کردیم. من بر این باورم همین پروژه هماهنگ آمده تا برای نظام جمهوری اسلامی ایران مسألهای را حل کند. شرایطی که در آن به وضوح شاهد ایران متحد هستیم.
* اگرچه کار فرهنگی مهم، بودجه لازم خود را هم میطلبد، ولی بد نیست آقای خداپرست در این مجال مقداری درباره بودجه پروژه «هماهنگ» صحبت کند؛ واقعاً اینطور که برخی قصد القای آن را دارند، پروژه بودجه کلانی در اختیار داشته است؟
خداپرست: برخلاف آنچه گفته میشود، ما در تأمین مالی اصلاً راحت نبودیم. اصلاً چرا فکر میکنید مأوا پول دارد؟ من به شما پاسخ میدهم. چون وقتی ۱۰ نماهنگ تولید میکند، روی این تعداد کار فکر میکند. اصلاً میخواهید چند کار بسازیم که شما فکر کنید ما واقعاً پول نداریم؟ من بر این باورم همان مجموعههایی که کارهای بیکیفیت میکنند، پول دارند. منتها ما کار میکنیم که دیده شویم. ما خلاقیم چون فکر میکنیم.
اتفاقاً من همیشه حسرت میخوردم که چرا جمهوری اسلامی ایران استیو جابز ندارد! در حالی که میدانیم داریم اما اعتماد به نفسش را نداریم. ما ایرانیها خیلی خلاقتر از این حرفها هستیم. شرایطی که من در مجموعه خودمان میبینم و تمام هم نمیشود. ما میخواهیم این تمام نشدن در کارهایمان هم دیده شود. شرایطی که دوست داریم در برنامه هماهنگ هم دیده شود. هماهنگ یک تلنت نیست. یک پروژه توانمندسازی گروههای سرود است که آمده برای گروهها هزینه کرده که اگر دست مجموعه دیگری بود ساخت آن ۵ سال طول میکشید.