خیلی گروهها وقتی فهمیدند باید زنده اجرا کنند انصراف دادند!
دانستنی اقتصاد – گروه هنر- عطیه مؤذن، علیرضا سعیدی: حواشی برنامه خیلی زودتر از پخش آن شروع شد؛ از طرح «هماهنگ» بهعنوان اولین مسابقه استعدادیابی در حوزه سرود، تا کارناوال کشوری عوامل این برنامه برای پیدا کردن استعدادها، تا داورانی که بیشتر وجه بازیگری داشتند تا موسیقایی… همه این موارد باعث شد تا خیلی زود این برنامه واکنشهای مختلفی بگیرد.
برنامه «هماهنگ» از ابتدای اردیبهشت ماه روی آنتن شبکه نسیم و افق رفت و البته در زمان پخش هم درگیر حاشیههایی شد از توقیف و حذف یک باره از آنتن تا ممیزی و…. این برنامه کاری از مجموعه «ماوا» از زیرمجموعههای سازمان اوج است که به تهیهکنندگی سیدمحمدصادق حسینی و کارگردانی مهدیار عقابی ساخته میشود.
بهزاد عبدی که با شروع مرحله استودیویی «هماهنگ» در میان داوران این برنامه دیده میشود هم در جایگاه داور و هم فراتر از آن در جایگاه مشاور، نقش مهمی در ساخت «هماهنگ» دارد. آهنگساز اهل ایران که هم در ایران و هم در خارج از کشور تجربههای موفق موسیقایی داشته است که در ایران منجر به جوایز متعددی از جمله دو سیمرغ بلورین و در کشورهای مختلف منتج به همکاریهایی در سطح جهانی و به صورت حرفهای شده بود.
با شروع مرحله استودیویی این برنامه سراغ هسته اصلی این برنامه رفتیم تا درباره اولین مسابقه تلنت سرود در تلویزیون، چالشها، پیچیدگیها، جذابیتها و اهداف و مامویت های آن گفتگو کنیم.
بهزاد عبدی داور و مشاور برنامه، مهدیار عقابی کارگردان و احسان خداپرست قائم مقام مرکز موسیقی ماوا ما را در این گفتگو همراهی کردند.
* برای شروع از ایده تلنت سرود در بخش برنامهسازی بگویید که با توجه به اینکه برنامههای موسیقایی در تلویزیون کمتر سرانجام موفقی داشته است چطور با ریسک و چالشهای تولید این مجموعه کنار آمدید؟
احسان خداپرست: بیشتر گروههای سرود میتوانند در جشنوارههایی که چند داور نشستهاند برای آنها بخوانند جایزهای بگیرند و بعد به خانههایشان بروند من هر گروه سرودی که میبینم در رزومهاش زده است نفر اول یا دوم فلان جشنواره و صرفاً همین است. ما سال ۹۹ یک برنامهریزی داشتیم با تهیهکننده و کارگردان این برنامه و با هم به یک نتیجه رسیدیم که ۶ ماه روی این پروژه مطالعه میکنیم اگر به نتیجه و خروجی جذابی نرسیدیم، پروژه را نمیسازیم و هزینه بیتالمال را برای کاری که جذاب نمیشود خرج نمیکنیم. ۶ ماه مطالعه کردیم و جلسات مستمر و پروپوزال داشتیم و بعد دیدیم میتواند این پروژه جذاب باشد و حرف ناگفته داشته باشیم.
* آقای عقابی این ۶ ماه در نهایت چطور به آنتن و تجربه برنامه تلویزیونی منتهی شد؟
مهدیار عقابی: اینکه سفارش دهنده یک برنامه تلویزیونی بپذیرد برای آن باید ۶ -۷ ماه مطالعه کرد و بعد از آن تازه تصمیم تولید گرفت، اتفاق ویژه ای است. بزرگترین دلیلی هم که ترغیب شدم این بود که با هر کس از همکارها مشورت میکردم که میخواهم وارد ژانر تلنت سرود شوم از پیش محکوم به شکست بودم.
خیلی وقتها گروههای سرود به تلویزیون میآمدند و پلی بک میکردند و همه هم یک میکروفن یک شکل و لباسهای یک شکل داشتند و صاف میایستادند و اجرا میکردند * به دلیل تجربه برنامههای موسیقی در تلویزیون؟
عقابی: و به خاطر سابقه سرود که معتقد بودند جذاب نیست یعنی گروهها میخواهند بایستند و شعری را بخوانند. دنبال راهکاری بودیم که چطور میتوانیم هم جذاب باشیم و هم تلنت باشیم و کار سرود را پیگیری کنیم. دردسرهای مختلفی هم داشتیم. الان که مرحله اول را طی کردیم و به مرحله استودیویی رسیدیم، فکر میکنم به برخی از دستاوردهای مورد نظرم رسیدم. برای من سوال بود که برای مخاطب تلویزیون سرود جذاب هست یا خیر که با تجربه کنونی میبینم جذاب است.
سوالم این بود که میشود اتفاقاتی فراتر از خواندن سرود را رقم زد که در برنامه توانستیم آن را محقق کنیم. یا سوال دیگرمان این بود که سرود در استودیو جذاب است یا نیست؟ خیلی وقتها گروههای سرود به تلویزیون میآمدند و پلی بک میکردند و همه هم یک میکروفن یک شکل و لباسهای یک شکل داشتند و صاف میایستادند و اجرا میکردند. حالا آقای عبدی در این برنامه تقریباً ۳۶ اجرا دیدند و میتوانند تصدیق کنند که در برنامه حداقل برای عوامل فنی توانستهایم جذابیت ایجاد کنیم که بین آنها هم حس رقابت ایجاد شود.
من و آقای خداپرست فکر میکردیم چطور میتوان سرود زود بازده ایجاد کرد؟ یعنی تا ایده و طرح به مرحله محصول برسد و نماهنگ بشود یک روند یک ماهه طول میکشد که بیات میشود، ولی در همین برنامه این را تست کردیم که میشود در یک استودیوی ساده بلک باکس سرود را در سه روز تولید و تصویری کرد که بتواند کارش را انجام دهد.
چالشی داشتیم که آیا میتوان پرفورمنس را به گروه سرود اضافه کرد؟ یعنی بچهها میتوانند هم بخوانند و هم حرکت کنند؟ که دیدیم حرکتهای سختی داشتند و خواندند و خوب هم خواندند یعنی استعدادی که از نوجوانها تصور میشد که بتوانند از پس آنها بربیایند.
ما در حوزه تئاتر با هرکس مشورت میکردیم میگفتند معدود بازیگری داریم که بتواند هم فرم اجرا کند و هم دیالوگ بگوید یا بخواند. شاید فقط حمید حامی بتواند چنین کاری کند اما این بچهها از پس چنین چالشی برآمدند.
* فکر میکنم یکی از برگ برندههای برنامه بهرهگیری از چهرههایی مثل بهزاد عبدی است که اگرچه بهعنوان مشاور حضور دارد، اما در خود برنامه و در جایگاه داور در بخش استودیویی یا مرحله دوم مسابقه وارد میشود، سوالم این است که چرا در دور اول سراغ بازیگران رفتید و وزن بازیگری در انتخاب داوران بالاتر بود؟
عقابی: وقتی یک برنامه چند مرحلهای را برای خود متصور میشوید، متناسب با آن انتخابهای خود را دارید. آقای عبدی از ابتدا لیدر و همراه فکری و محل مشورت ما بود. شاید روز اولی که میخواستیم این تلنت را بسازیم اولین گزینه در همراهی با ما، آقای عبدی بود. در مرحله کارناوال خیلی با آقای عبدی صمیمی نبودم و ملاحظهای داشتیم که این ۱۴ هزار کیلومتر او را اذیت نکند اما او جلوتر از همه تیم بود.
از طرفی ما در مرحله کارناوال به دنبال این بودیم که خیلی تخصصی به ماجرا نگاه نکنیم چون مرحله انتخابی است و پکیجی از اعتماد به نفس گروه و انسجام گروه برایمان مهم بود. اینکه ابعاد تربیتی گروه توسط سرپرست مشخص است یا خیر؟ یا بچههای گروه روی صحنه راحتند یا خیر؟ و… را در نظر گرفتیم. چالش را هم ایجاد کردیم که کسی حق ندارد پلیبک بخواند و این برای گروههای سرودی که الان فعالند بحران بود.
خیلی گروهها وقتی فهمیدند باید اجرای زنده داشته باشند، انصراف دادند. برای آنها ملاک گروه زیبایی و چهره عمومی گروه بود تا صدا. متأسفانه یا خوشبختانه برخی از گروههایی که خیلی هم در حوزه سرود فعالند و اسم و رسم و درآمدهای عجیب و غریب دارند از این دایره حذف شدند و فهمیدند اهل رقابت در این حوزه نیستند. داورهایی هم که در کارناوال در کنار ما بودند و واقعاً هم از آنها بهره گرفتیم از این جنس بودند بچههایی که از زمین خاکی بلد شده بودند. عباس غزالی اهل کانون حر است که در دوران نوجوانی خودش مراحل را پله به پله طی کرده و به اینجا رسیده است. امیریل ارجمند که مواجههای احساسی با بچهها دارد و با آن فضای قهرمانانهای که دارد کنارش از دل مهربانی هم برخوردار است که برای نوجوانان جذاب است.
* برای انتخاب داوران هم با آقای عبدی مشورت کردید؟
عقابی: با آقای عبدی مشورت داشتیم مثلاً اشکان کمانگری یک اتفاق ویژه است که این برنامه به او رسید. یک خواننده بسیار متخصص که معلم است.
* چقدر در جریان انتقادهای فضای مجازی نسبت به داوران برنامه بودید؟
عقابی: من به هرکس که نقد میکرد، میگفتم مرحله اول استودیویی را ببینند و بعد خودشان میفهمند شأن حضور عباس غزالی، فلورا سام و دیگران چیست. اینکه اینها چه توانایی را در گروهها کشف کردند و حتی چگونه کارنامه برای گروهها صادر میکردند. آنها کاملاً تست بازیگری میگرفتند و ما این ظرفیت را در بچهها دیدیم که بازیگر و خواننده بودند. این هم هدف ما بود که میخواستیم پرفورمنس و اجرای خلاق را در گروهها زنده کنیم و بگوییم فقط به ترتیب قد ایستادن خلاقیت نیست و میتوان خیلی کارهای جذاب روی صحنه انجام داد. با این نگاه آقای غزالی و خانم سام خیلی کمک بزرگی به این فرایند کردند و جنس بازبینی هایشان متفاوت بود.
* جناب عبدی شما سالهاست هم حوزه تخصصیتان موسیقی است و به همان اندازه رسانههای تصویری را هم میشناسید و همکاریهای تخصصی با سینما و تلویزیون داشتهاید. نگران نبودید که با توجه به برنامههای موسیقایی که در تلویزیون شکست خوردهاند نتیجه این اتفاق چالشبرانگیز باشد.
بهزاد عبدی: افتخار میکنم که گروه سرودی هستم، هر آنچه در هر جایگاهی در موسیقی دارم اگر سی دی کمپانی معتبری چون ناکسوز را دارم یا کارهای مرا ارکسترهای مختلف اجرا میکنند به این دلیل است که گروه سرودی هستم. همین الان اگر گروه سرودی تشکیل شود افتخار میکنم و سرود میخوانم. بنابراین وقتی قرار است برنامهای از منظر سرود تولید شود جواب مثبت میدهم. صادق حسینی تهیه کننده برنامه را سال هاست میشناسم و در گروه سرود من بوده و وقتی او این اتفاق را با من مطرح کرد، دغدغه من میشود و احساس میکنم هر کمکی را که میتوانم باید انجام دهم. نکاتی را که لازم است به دوستان خوش فکرم منتقل میکنم گاهی هم نکتهای باشد مخالفت میکنم و می گویم این کار مثلاً نتیجه نمیگیرد. کار را از خود می دانم بنابراین اصلاً نمیترسم چون من هر کاری کردهام موفق بودهام. شاید جمله سنگینی باشد اما یا سراغ کاری نرفتهام و یا موفقیت آمیز بوده است.
الان هم که اینجا هستم چون دوست دارم سنگهایی را که بر سر راه است بردارم. خوشحالم که مجموعه هماهنگ، مرا پذیرفتند که در خدمتشان باشم. چالشی نداریم هر کار قویای که بیاید همه را با خود همراه میکند. علت اینکه ما با برنامههای ضعیف مواجه بودیم چون فکری پشت آنها نبوده است. این برنامه قوی است و من تمام قد پای آن ایستادهام چون برنامه خودم است و هر چالشی هم باشد آن را کنار می زنم و از رویش رد میشوم.
هر آنچه هم که در موسیقی یاد گرفتهام به لطف سرود و معلمهای سرود است به لطف بهنام صبوحی، امیر بکان، سیدجوادهاشمی، فردین خلعتبری است اینها آدمهای بزرگی در جامعه موسیقی هستند و من همچنان شاگرد آنها هستم. من هر آنچه در موسیقی دارم از سرود است. بنابراین به دوستان در برنامه پیوستم و با افتخار هم این کار را کردم. پس از منظر مدیا هرگز برای من چالش نبوده است و حتی دوست دارم دیگران یعنی موزیسینهای بزرگ را با خودم همراه کنم. من در این برنامه سرودهایی دیدم که میتوانم به ضرس قاطع بگویم گروهها در اپرایی که مینویسم میتوانند، بیایند و بازی کنند. ما خوانندگان مطرحی در جهان موسیقی داریم که به آنها میگوئیم از این طرف صحنه به آن طرف بروید و بخوانید و میگویند نمیتوانیم یا صدایمان میگیرد، اما این بچههای کوچک میچرخیدند، بالانس میزدند و همزمان هم میخواندند.
تمام دنیا خواننده دعوت میکند که بتواند روی صحنه بازی کند تا به اپرا تبدیل شود و یا بازیگرانی پرورش میدهند که بتوانند بخوانند. ما الان چند بازیگر داریم که بتواند همزمان بخواند؟ یا چند خواننده داریم که بتواند همزمان بازی کند؟ دغدغه سینماییها این است که کاراکتر هم بتواند بازی کند و هم ساز بزند اما نداریم! ظرفیتی که برنامه «هماهنگ» که اسم فوق العاده زیبایی هم دارد، ایجاد کرده است همین است. باورتان نمیشود اما من گروههایی را دیدم که وقتی سابقه شأن را میخواندم بغض میکردم. بچهای که با موتور ۲۰ کیلومتر راه میآمد تا با بچههای دیگر سرود بخواند. این خیلی مهم است.
خود من در سرود خیلی چیزها یاد گرفتم. بچه درسخوان بودم و معدلم بالا بود و از سرود هم غافل نمیشدم. دو سال بعد از دانشگاه در گروه سرود سیدجواد هاشمی بودم. نه به خاطر اینکه یک حرکت است به این خاطر که جهت دهی دارد. حرکت میدهد.
چرا باید هر شعاری را که در راهپیمایی میدهیم در سرود هم بگوییم؟ سرود یک کار هنری و جمعی است. شعار جای خود را دارد. سرود قرار نیست شعار بدهد * از منظر برنامه تلویزیونی هم نگاه کنید. ایدهآل شما بهعنوان برنامه تلویزیونی و چه چالشهایی داشتهاید که فکر میکنید لازم است برداشته شود یا انتظار چه حمایتی دارید؟
عبدی: دو نگاه داریم یک نگاه تکنیکی است که دوستان کارگردان هستند و من هم خود را به آنها میسپارم بازیگری مثل آل پاچینو هم خودش را میسپارد به کارگردان و اگر فیلم هم بد دربیاید چیزی از او کم نمیکند. من هم خودم را سپردهام و تا اینجا نتیجه زیباست اما نگاهی فرهنگی داریم از جانب مدیران که من خیلی متأسفم. از این زاویه که اتفاقی در حال رخ دادن است که میتواند تفرقه اقوام را به وحدت اقوام تبدیل کند. اینکه من نمی دانم در فلان جشن عروسی، دخترها دستمال را بالا و پایین میبرند ضعف من است. این کار یک آئین است نه اینکه اینها در حال رقص باشند. اینکه دست را با حرکت خاصی جلو و عقب میبرند و شبیه شتر میکنند نوعی فرم است که هنرمندها میفهمند تقلیدی از حرکت شتر است نه رقص. «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا یعنی مردم دشمن چیزی هستند که نسبت به آن جاهل هستند» و این ندانستن میتواند آسیب زا باشد.
اینها نمیدانند این آئینها چیست و بعد مقابل برنامه میایستند. نمیدانند چه اتفاق مهمی رخ میدهد. این آئینها به زیبایی هر چه تمامتر در کنار هم میایستند آن هم با مفاهیمی که عمق آنها بسیار زیباست. من ۳۶ سرود دیدم و بخشی از کارناوال را هم دیدم و متوجه شدم اینها به زیبایی هر چه تمامتر مفاهیمی را که خود نظام جمهوری اسلامی دوست دارد بیان میکند. این سرود ایدئولوژی را در صورت نمی کوبد تو باید فکر کنی و پیدایش کنی. چرا باید هر شعاری را که در راهپیمایی میدهیم در سرود هم بگوییم؟ سرود یک کار هنری و جمعی است. شعار جای خود را دارد. سرود قرار نیست شعار بدهد. سرود بچهها را جمع میکند و در مسیری پیش میبرد که همان شعاری را که میخواهند بلند سر بدهند، عملی میکند اما به زیباترین شکل ممکن.
کاری از کرمان داشتیم که درباره کاروانسراهای ویران شده است. کاری که باید فلان نهاد مرتبط با گردشگری انجام دهد. کاری که از میناب میآید و معنایش این است که به مردها میگوید شما به دریا بروید ما سنگر را حفظ کردهایم.
دوستان مورد عتاب قرار گرفتهاند. چون آن شخص نمیداند که معنای این آئینها چیست!
* یک اتفاق جالب هم این بود که این برنامه از دو شبکه پخش میشود در شبکهای بخشی دچار ممیزی شد و در شبکهای دیگر به طور کامل پخش شد.
عبدی: شبکهای که قطر فیلترش از دیگر شبکهها بیشتر است برنامه را کامل پخش میکند و شبکهای که اصلاً فیلتر ندارد سانسور میکند. این وحشتناک است. سرود به من یاد داد اگر ما ضربهای در فرهنگ خوردهایم از خودی خوردهایم. مردم عادی این سرودها را میبینند کیف میکنند. یک بار برخی از دوستان باید بیایند قصه این بچههایی را که برای سرود در برنامه حضور یافتهاند بشنوند و خجالت بکشند که چطور اینها کار فرهنگی میکنند. اینها میتوانستند هزار کار دیگر انجام دهند یا حتی موسیقی دیگری را بیاموزند.
* چقدر ضروت دارد در این موارد ابتدا به فهم مشترک با برخی سیاستگذاران برسیم؟
عبدی: اصل بالای سیاستگذاریهای ما مشکلی با چنین فضاهایی ندارد. مشکل کسی است که سلیقهاش را اعمال میکند. سلیقه چرا جای عقیده حکم میکند هیچ سلیقهای حق ندارد جای عقیده حکم کند. کاری که استالین در زمان کمونیسم انجام میداد. موسیقیهای خاصی دوست داشت و میگفت فقط همان آثار باید پخش شوند.
مگر نسیم و افق هر دو به سازمان صداوسیما تعلق ندارند؟ رئیس سازمان یک نفر است. چطور آیتمی در افق پخش میشود در نسیم پخش نمیشود. این یعنی سلیقه حاکم است. سازمان مشکلی ندارد. صداوسیما هرچه ضربه میخورد از افراد زیردستش است که سلیقهای عمل میکنند. محسن برمهانی معاون سیما زمانی به پشت صحنه برنامه آمد و اتفاقاً گفت عجب کاری است. از من پرسید پلی بک میشود و گفتم اتفاقاً من اینجا هستم تا کسی پلی بک نداشته باشد. از کار استقبال کرد. پس به نظرم سیاست سازمان در راستای این برنامه است.
* قسمتهای مختلفی از برنامه خوب و قابل تحسین است. جمعخوانی مقوله مهمی در عرصه موسیقی است. نمیخواهم وجوه اجتماعی جمع خوانی در ایران را با دیگر کشورها مقایسه کنم اما آنچه که از برنامه هماهنگ میبینم و مشاهده میکنم با احترام به همه کسانی که زحمت میکشند، قرار است این کار صرفاً در همین مدیوم تلویزیون به مخاطب و بیننده نمایش داده شود و هیچ نتیجه کیفی از سرود نگیریم؟
چون آنچه میبینم، همان قالبی است که در جشنوارهها هم هست…
عبدی: ما یعنی این مجموعه اتفاقی را رقم میزنیم که تاکنون رخ نداده است. طبیعی است که با گروههای ضعیفی در ارتباط هستیم که اصلاً نمیدانند سرود چیست و صرفاً در این حد هستند که دستشان را به پشت بگیرند و نهایت خلاقیت شأن این باشد که ذوزنقهای یا مثلثی و یا گرد بایستند. ما در نقطه صفر هستیم. آقای عقابی و سعی کردند با این گروههای ضعیف برنامهای بسازند که خروجی خوبی داشته باشیم. من خودم الان در استودیو اینها را میبینم حیرت میکنم. شما اما از بین ۶۰۰ گروهی که در نهایت به ۹۰ و ۳۶ گروه رسیده است اینها را میبینید.
* چرا نتوانستهایم بعد از دوران انقلاب جریان سرودهای پیشاهنگی را اجرایی کنیم؟
عبدی: ما چرا ۴۰ سال گروه سرود نداشتیم؟ من خودم در گروه سرود بودهام معلمان ما همه مربیان آموزش یافته زمان قبل بودند. یعنی همه موزیسین و درجه یک بودند. کسی که پیانو میزد پیانیست بود. فردین خلعتبری آموزشیافته بود. اینها معلمان ما بودند. دورهای هم ما سرود حسابی خواندیم بروید آوای انقلاب یک تا چهار را گوش دهید. اما از دورهای به بعد موسیقی دست کسانی افتاد که زیاد آن را نمیشناختند. در زمان پیشاهنگی ارکستر داشتند، گروه روسیه را که ببینید ارکستر در حال نواختن است و صد مرد هم میخوانند و یا گروههای کرهای و چینی که سردمداران سرود هستند.
به قول آقای خداپرست سرود ما حدود ۲۰ سال در کما بود تا سال ۷۵ که دیگر نفسهای آخر سرود بود و سرود تمام شد. افتاد دست یک سری افراد که خودشان هم بلد نبودند، جمع خوانی میکردند و میشد سرود. کانسپت سرود به هم ریخت. سرود فقط دهان باز کردن جمعی نیست بلکه حقیقت جمعی است.
تیم برنامه ساز چیزهایی را نشان داده که برچسب غیرجذاب بودن و غیرحرفهای بودن به او میخورد. اما به نظرم عین جذابیت و حرفهای بودن است چون ما نیامدهایم با سرود برای خودمان عکس یادگاری بگیریم خداپرست: روز اولی که پروژه تعریف شد کوچک بود و بعد هرچه جلوتر رفتیم بزرگ و بزرگتر شد و ظرفیتهای آن را بیشتر پیدا کردیم. کارناوالی که شما آن را در ۱۶ کلاکت میبینید قرار بود یک آیتم پنج دقیقهای در کلاکت اصلی باشد. قرار بود فقط تیم برنده را ببینیم. جلو رفتیم و دیدیم گروه سرودی که از بشاگرد و اندیکا و فلان روستای محروم آمده است آن هم با دمپایی و فلان لباس چروک ۱۲ ساعت فقط در راه بوده است چرا نباید او را در تلویزیون نشان دهیم؟
تیم برنامه ساز چیزهایی را نشان داده که برچسب غیرجذاب بودن و غیرحرفهای بودن به او میخورد. اما به نظرم عین جذابیت و حرفهای بودن است چون ما نیامدهایم با سرود برای خودمان عکس یادگاری بگیریم. بچهای که تا به حال خودش را در تلویزیون ندیده و حالا ۶ بار شبکه نسیم او را پخش میکند و ۴ بار شبکه افق پخش میکند…
حالا این بچهها وقتی خودشان را با لهجه خودشان میبینند. تپق میزنند. نفس کم میآوردند، خراب میکند و وقتی از او میپرسند چندمین اجرایشان است میگویند این اولین اجرای آنهاست.
عبدی: زمان شوروی خانههایی بود که به آنها خانه فرهنگ میگفتند که آهنگسازان افسانهای در این خانهها در فلان دهات سیبری ساز میزدند. ما چنین فضایی را نداریم و دستاورد «هماهنگ» این است که ما جایی را فراهم میکنیم که ۲۰ تا بچه در آن کار هنری کنند و اگر هماهنگ به این برسد کار خود را انجام داده است.
خداپرست: این برنامه جُنگ نیست. خیلی از برنامههای تلویزیون که اسم نمیآورم، میروند و میگردند و بعد میگویند یک استعداد پیدا کردهایم خیلی هم خفن است و برنامه را با او جذاب میکنیم.
عقابی: استعداد هم نیست، کارش را میکند. پولش را درمیآورد.
خداپرست: بله استعداد هم نیست، دارد دیده میشود… اینها را جمع میکنند تا برنامه جذاب بسازند. اما این بچههای «نماهنگ» اینگونه نبودند. ما ۱۴ هزار کیلومتر با اینها حرکت کردیم. با یک تیم صد نفره همراه بودیم. بچهها بسیار اذیت میشدند در سفر. عوامل پوست میانداختند. ما برای سرود به یک اردوی جهادی رفتیم و اردوی جهادی برگزار کردیم. عباس غزالی، فلورا سام و… دمشان گرم که این ۱۴ هزار کیلومتر ما را همراهی کردند.
ما خرق عادت کردیم، کاری که دیگر برنامهها مثل عصر جدید ندارد، مرحله انتخابش را کوتاه نشان میدهد و وارد بخش اصلی میشود چون فقط جذابیت برنامه مهم است اما ما در این ۱۶ قسمت نوعی «شو رئالیتی» یا نمایش واقعیت را داشتیم که در جاهایی هم رئالیتی شو خواهد شد.
* از عصرجدید مثال زدید ولی فکر میکنم برنامه در خروجی تلویزیونی نوعی کمبود دارد که نتوانست اینها را برای مخاطب جذاب کند. موافقید؟
خداپرست: برنامه هنوز شروع نشده است و این جذابیتها در ادامه بیشتر دیده میشود.