تیتر بزنید «اینجا دارد تعطیل میشود!»/ رجزخوانی بچهها برای «شمر»
دریافت
۳۴ MB
دانستنی اقتصاد -گروه هنر-زهرا منصوری: در همین سالهایی که سینمای بلند داستانی ایران شرایط چندان ایدهآلی را در جذب مخاطب و فروش در گیشه تجربه نمیکند و فرآیند عرضه محصولات نمایشی در آستانه ورود به دورانی تازه بهواسطه فراگیر شدن بسترهای عرضه جدید در فضای مجازی قرار دارد، «سینمای کوتاه ایران» انگیزه بالایی برای یافتن مخاطبانی تازه برای خود دارد.
«فیلم کوتاه» یکی از محصولات بصری مهم و جریانساز در دنیای جدید محسوب میشود و به همین دلیل دیگر بهسختی میتوان تولیدات این حوزه را نادیده گرفت.
به همین منظور سرویس هنر دانستنی اقتصاد تلاش دارد با سرفصل ثابت «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» به معرفی بخشی از تولیدات «سینمای کوتاه ایران» در قالب گفتگو با عوامل این آثار بپردازد.
فیلم کوتاه «مرثیه ناتمام» سی و دومین فیلمکوتاهی است که در قالب این سلسله گفتگوها میزبان عواملش بودیم.
«مرثیه ناتمام» از محصولات باشگاه فیلم سوره است که میتوان آن را یک «تیزر فرهنگی» هم دانست که بهعنوان یکی از زیرشاخههای کاربردی سینمای کوتاه در دوران بالا رفتن سرعت مصرف محصولات نمایشی، بازار تولید و عرضه آن در سالهای اخیر گرمتر هم شده است.
این فیلم کوتاه روایتی ساده درباره مواجهه یک گروه نوجوان با فرهنگ و آئین عاشورا دارد؛ کودکانی که در جهان پاک خود جلوی «شمر» تعزیه را میگیرند تا نتواند امام (ع) و خاندانش را به شهادت برساند.
احمد حیدریان کارگردان «مرثیه ناتمام» پیش از این با فیلم کوتاه «پیش از بهشت» در اولین نوبت از سلسله گفتگوهای «هر هفته یک فیلم کوتاه در مهر» مهمان دانستنی اقتصاد شده بود.
آنچه میخوانید حاصل گفتگوی دانستنی اقتصاد با احمد حیدریان کارگردان و حامد یامینپور تهیهکننده فیلم کوتاه «مرثیه ناتمام» است.
* اصلیترین ویژگی «مرثیه ناتمام» نگاه متفاوت آن برای پرداختن به فرهنگ عاشورا از نگاه کودکان است. چگونه به این ایده رسیدید؟
احمد حیدریان: واقعاً اینگونه نبود که از همان ابتدا تصمیم بگیریم که داستان را از نگاه کودکان روایت کنیم. بیشتر بهدنبال یک روایت متفاوت از کلیشههای مرسوم بودیم. این فیلمنامه هم فیلمنامهای بود که سالها در باشگاه فیلم سوره بود و به نوعی شاید من برای ساخت آن زنبیل گذاشته بودم! میخواستم خودم از ساخت این ایده، لذت ببرم. واقعاً علاقه داشتم کاری را برای امام حسین (ع) بسازم و از میان ایدهها و متنهایی که در اختیار ما بود، متنی که بتوان کمی عمیقتر به آن پرداخت و یک آن جذاب و فضای مانور در روایت برای شخص من داشته باشد، همین متن بود. از زمانی هم که با این متن مواجه شدم برای ساخت آن زنبیل گذاشتم. نکته اصلی این فیلمنامه هم زاویه نگاه تازه آن به ماجرای محرم و تعزیه بود. همین زاویه نگاه هم من را گرفتار کرده بود.
* هدفگذاریتان هم مخاطب کودک و نوجوان بود؟
حیدریان: اتفاقاً فکر میکنم مخاطب این کار بیشتر بزرگسالان هستند. این کار به نوعی روایت نگاه بامعرفتی است که کودکان نسبت به این مفاهیم دارند و ما آن را فراموش کردهایم. از این منظر شخصاً مخاطب اصلی این کار را بزرگسالان میدانم.
یامینپور: برای کارهای تکراری در حوزههای مدشده حتی تا چندین میلیارد هم هزینه میکنند اما حاضر نیستند برای کاری با حدود ۱۰۰ میلیون تومان، دست به جیب شوند. این شرایط باعث میشود مای نوعی هم دیگر به فکر کارهای جدید و ایدههای متفاوت نباشیم
حامد یامینپور: فرآیند ساخت این کار که فقط ۴ دقیقه است، برای ما یک سال زمان برد. دلیل اصلیاش هم نبود درک مناسب نسبت به همین «زاویه نگاه متفاوت» بود. این متفاوت دیدن معمولاً در تولیدات باشگاه فیلم سوره وجود دارد اما فهم آن گویی برای برخی مدیران چندان ساده نیست. همین نگاه متفاوت گاهی مانع همراهی سفارشدهندگان میشود.
گاهی یک قالب تولید محتوا، مد میشود و همه سفارشدهندهها گویی ترجیح میدهند در همان حوزه هزینه کنند. گاهی حتی تولیدات متفاوت را از منظر دستاورد، با آن کارهای مدشده، مقایسه میکنند. محرم پارسال متن این فیلمنامه را داشتیم و برای تولید آن هم دورخیز کردیم، اما نشد.
* باشگاه فیلم سوره خودش از مراکزی است که روی این دست تولیدات سرمایهگذاری میکند و فیلم شما هم محصول همین باشگاه است. الان متوجه منظور شما از این گلایه و اعتراض نمیشوم!
یامینپور: باشگاه دو حوزه فعالیت دارد. یکی بخش فیلمکوتاه است، که در این بخش ردیف بودجه مشخصی برای حمایت از فیلمسازان وجود دارد. بخش دیگر اما مربوط به تیزرهای فرهنگی است. تولیدات این بخش هم معمولاً به فیلمسازانی سپرده میشود که از مرحله آزمون و خطا عبور کردهاند و میدانیم که میتوانند محصولات باکیفیتی ارائه کنند. باشگاه برای تأمین بودجه تولیدات این بخش، سراغ نهادها و ارگانهای دیگر میرود. سالهاست که همین روال را دارد. مثلاً در سالیان گذشته کمیته امداد، شهرداری تهران، آستان قدس رضوی، سازمان تبلیغات اسلامی و بسیج صداوسیما نهادهایی بودند که تیزرهای باشگاه با حمایت آنها ساخته شده است. در مورد بخش فیلم کوتاه هم باید بگویم که برای بخش فیلمکوتاه بودجه اندکی وجود دارد اما برای این جنس تولیدات، نیاز به تأمین اعتبار و منابع از بیرون است. تلاشی که ما برای تأمین بودجه این تیزر داشتیم، تجربه تلخی برایمان بود که اگر نیاز شد در ادامه عرض میکنم.
* نمیتوانید بازهم کمی شفافتر بگویید مرجع این گلایه کجاست؟ آیا کسی باید اجازه ساخت این کار را به شما میداد؟
یامینپور: نه بحث اجازه نیست، الحمدلله از حیث اعتماد و اجازه چه از سوی سازمان سینمایی حوزه هنری و چه سازمان تبلیغات اسلامی اعتماد مناسبی نسبت به مدیران باشگاه فیلم سوره وجود دارد. بحث تأمین مالی و حمایت از ایده و نگاه متفاوت است که سایر نهادها مخاطبش هستند.
* یعنی نهادها و مراکزی که بودجهای برای حمایت از این دست تولیدات در اختیار دارند، به راحتی به ایدههای نو و متفاوت اعتماد نمیکنند.
یامینپور: بله. به فیلمسازان اعتماد نمیکنند. با رفتاری که من از آنها میبینم تصور میکنم دنبال قصههای سرراستتر و موضوعات دمدستیتر هستند.
* این نگاه در کارهای مذهبی گویی پررنگتر هم هست.
یامینپور: بله و البته خطرش هم بیشتر است. با احترام به همه تولیدات و قالبهای مختلفی که این روزها وجود دارد، ناگهان یک قالب خاص چنان فراگیر میشود که همه مدیران تصمیمگیر در این نهادهای حمایت کننده احساس میکنند فقط روی همین گونه باید سرمایهگذاری کنند! برای کارهای تکراری در این حوزههای مدشده حتی تا چندین میلیارد هم هزینه میکنند اما حاضر نیستند برای کاری با حدود ۱۰۰ میلیون تومان، دست به جیب شوند. این شرایط باعث میشود مای نوعی هم دیگر به فکر کارهای جدید و ایدههای متفاوت نباشیم و انگیزهی تعدادی فیلمساز جوان تحتالشعاع قرار بگیرد.
* در این مورد خاص، برای «مرثیه ناتمام» سرانجام کدام نهاد فرهنگی حاضر به سرمایهگذاری و اعتماد به شما شد؟
یامینپور: مرکز رسانهای نهضت پذیرفت که نیمی از بودجه کار را تأمین کند. اما ۶ الی ۷ نهاد دیگر بودند که ما به آنها مراجعه کردیم و بهرغم پشتوانه مالیای که داشتند، حتی به اندازه ۵۰ میلیون تومان هم حاضر به حمایت نشدند. نهادهایی که شما هم به خوبی آنها را میشناسید و برای برخی برنامههای روتین و روزمره خود چندین میلیارد هزینه میکنند، اما برای ۵۰ میلیون تومان، به فکر حساب و کتاب افتاده بودند!
* یکی از نکات این فیلم، عبور از فضای شعارزده و ایدئولوژیک، آن هم درباره مضمونی است که بهشدت ظرفیت آن را داشته است. چگونه به این روایت خالص از زاویه نگاه یک کودک رسیدید؟
حیدریان: من خیلی خوشحالم که از نگاه خودم هم وقتی امروز کار را میبینم، احساس میکنم که شعاری نشده است. واقعاً هم نمیدانم ریشه این اتفاق کجاست! اعتراف میکنم میترسیدم برخی لحظات و دیالوگهای فیلم خیلی شعاری بشود و در دکوپاژ هم خیلی نمیدانستم چه باید بکنم که این اتفاق رخ ندهد اما اتمسفری در فیلم شکل گرفته است که در قالب آن حتی همین لحظات و دیالوگها هم دیگر شعاری نیستند. واقعاً هم نمیتوانم توضیح دهم چه اتفاقی رخ داده است…
* اگر کاری را آگاهانه انجام داده بودید، قطعاً در خروجی نمود پیدا میکرد و میشد همان شعارزدگی!
حیدریان: شاید هم همینگونه است.
حیدریان: واقعاً گعدههای دوستانه و در عین حال کاملاً حرفهای در باشگاه فیلم سوره شکل میگیرد که به راحتی میتوانی ایدهها و سوالهایت را در آنها مطرح کنید. همه باهم تبادل نظر و مشورت داریم و اینگونه هم نیست که این مشورتها صورت آکادمیک هم داشته باشد
* فیلم در کلیت در جایی میان تراژدی، کمدی و حتی فانتزی ایستاده است و حفظ تعادل روایت در چنین مرزی، یک هنر است. اما در همان پلان اول، رنگ تیشرت بازیگر نوجوان که بهشدت تمثیلی و نمادپردازانه شده است، خیلی توی ذوق میزند! شما که نمیخواستید از اساس یک کار شعاری و نمادین ارائه دهید، چرا این یک مورد را این اندازه مستقیم نشانهگذاری کردهاید؟
حیدریان: گاهی شرایط تولید به گونهای است که دست به انتخابی میزنی که در خروجی تأثیر دیگری از آن میگیری…
* یعنی نگاه نمادین به سه رنگ تیشرت این نوجوان نداشتید؟
حیدریان: واقعاً نداشتم. حتی اگر جای رنگ قرمز و سبز در لباس این نوجوان جابهجا، چنین برداشتی هم اتفاق نمیافتاد! واقعیت این است که در روز تولید در میان چند لباسی که موجود داشتیم، این یکی را برای چنین کاراکتری مناسبتر دیدم و واقعاً هیچ عامل دیگری در این انتخاب دخیل نبود. البته قطعاً اگر به عقب بازگردم، شاید لباس دیگری را انتخاب کنم! تأکید میکنم که خودم اینگونه به فیلمها نگاه نمیکنم و ترجیحم این است که داستان فیلمها را دنبال کنم.
* بازیگران نوجوان فیلم چقدر خوب هستند! درباره انتخاب آنها بگویید.
حیدریان: رسیدن به ترکیب این بچهها هم بهنوعی اتفاق بود. با وجود زمان طولانی ضبط سکانسها، بچهها واقعاً خسته نشدند و خیلی هم نمکین دیده میشوند. دست محمد رحمانیان که مسئول انتخاب هنروران بود، درد نکند!
یامینپور: درباره نکتهای که ناظر به نگاه متفاوت این اثر به آن اشاره کردید، بد نیست به این موضوع اشاره کنم که کارهای باشگاه فیلم سوره، معمولاً محصول یک فرآیند جمعی از سوی یک تیم منسجم، خلاق و به زعم من هنرمند است. همه اعضای باشگاه درباره جزییترین مسائل نظر میدهند. چند کارگردان که هر کدام خودشان استعدادی محسوب میشوند، در کنار یکدیگر کار میکنند و درباره کار یکدیگر هم نظر میدهند. پختگیای که اتفاق میافتد، محصول همین فرآیند است. رویکرد مسئولان باشگاه هم این است که تا میتوانند خروجی آثار را به استانداردهای هنری نزدیک کنند و از کارهای شعاری فاصله بگیرند. این اتفاق در یک فرآیند رخ میدهد که خروجیاش میشود اثری مانند «مرثیه ناتمام».
حیدریان: واقعاً گعدههای دوستانه و در عین حال کاملاً حرفهای در باشگاه شکل میگیرد که به راحتی میتوانی ایدهها و سوالهایت را در آنها مطرح کنید. همه باهم تبادل نظر و مشورت داریم و اینگونه هم نیست که این مشورتها صورت آکادمیک هم داشته باشد. در لابهلای حرفهای روزمره رفت و برگشتهای نظری داریم و این بسیار روی کیفیت خروجی آثار تأثیرگذار است.
* در ابتدای گفتگو به ماجرای تأمین بودجه و سرمایه اشاره کردید اما میدانیم تیزرسازی، در ذات خود جنبه اقتصادی هم دارد و جنس از تولید است که میتوان نگاه سودآور هم به آن داشت. کمااینکه هستند فیلمسازان مطرحی که همچنان تیزرسازی را دنبال میکنند. شما در فرآیند کار خود به فکر سودآوری اقتصادی نیستید؟
یامینپور: این سبک از تیزرسازی که برخی آنرا تیزر داستانی و برخی تیزر فرهنگی میدانند، اساساً ماهیت متفاوتی از آن سبک تیزرسازی دارد که در قالب تبلیغات تلویزیونی هم میتواند جای بگیرد و یک منطق اقتصادی پشت آن است. چند سال پیش در مقطعی شاهد بودیم به واسطه جنسی از تیزرهای تبلیغاتی برای کمیته امداد که حسین دارابی و برخی بچههای دیگر آنها را کارگردانی میکردند، این دست از تیزرها هم توانست به مرحله سودآوری اقتصادی برسد.
یامینپور: الان که شرایط عجیبتر هم شده است و شنیدهایم سازمانها و نهادهای فرهنگی و هنری هم دارند به فهرست بازرگانی صداوسیما میروند و این اتفاق، اتفاق بسیار عجیبی است. یعنی حتی نشان دادن لوگوی یک سازمان فرهنگی، مشمول شرایط بازرگانی صداوسیما میشود!
در آن مقطع شاهد اتفاقی متفاوت بودیم که گویی یک نهاد فرهنگی، تیزر داستانی را بهعنوان یکی از بازوهای اجرایی در حوزه برندینگ خود به رسمیت شناخته است. آن نهاد به این نتیجه رسید که تیزرهای تبلیغاتیاش را نمیتواند به همان گروههایی بسپارد که مثلاً برای پفک هم تبلیغات میسازند. در عین حال هم بهدنبال برندسازی برای خود بود. حاصل این نگاه تولید همان تیزرهای داستانی بود که واقعاً هم در برندسازی کمیته امداد بسیار مؤثر بود.
در آن مقطع، تقاطع این دو حوزه بهخوبی شکل گرفت اما در شرایط امروز، نهادهای به خصوص فرهنگی-اجتماعی خیلی متوجه ارزش و اهمیت این دست از تولیدات نیستند. گروه ما هم در حال حاضر تقاطعی با سازمان و یا نهاد مشخصی برای ساخت تیزرهای فرهنگی، با این رویکرد اقتصادی پیدا نکردهاست. تیزر فرهنگی گویی امروز برای سازمانها و نهادها سربار و مزاحم است!
در شرایط فعلی واقعاً ساخت تیزرهای فرهنگی برای ما آورده اقتصادی به همراه ندارد. گرفتاری و هزینه این تولیدات خیلی بالاتر از آورده مالی آن است. با نگاههایی که اشاره کردم در مجموعههای صاحب بودجه نسبت به تولیداتی با نگاه متفاوت وجود دارد، نمیتوان انتظار تولید کارهایی از جنس «پیش از بهشت» و «مرثیه ناتمام» را داشت. چه میشود که بعد از ۴۰ سال کار تکراری با موضوع فلسطین، ناگهان اثری با کیفیت «پیش از بهشت» با نگاهی کاملاً متفاوت تولید میشود؟
حیدریان: یکی از این دوستان مسئول را جایی در یک مراسم دیدم، به من پیشنهاد داد «پیش از بهشت ۲» را بساز، هر چه بخواهی پول میدهیم! (خنده جمع) واقعاً نمیفهمیدم منظورش چیست! خیلی از این دوستان حتی روی محصول هم سرمایهگذاری نمیکنند، روی موج بازخوردهای بعد از تولید محصول میخواند سوار شوند!
یامینپور:: همین الان برای پخش تلویزیونی همین کار حاضر و آماده هم ما چالشهایی داریم.
* یعنی امتیاز پخش آن را تلویزیون از شما نخریده است!
یامینپور: خیر. البته منطقی آن این است که باید پولی پرداخت شود! اما حتی رایگانش را هم به سختی میپذیرند. خیلی از دوستانی که امروز در سازمان صداوسیما هستند، از دوستانی هستند که هر جا ما را میبینند اعلام آمادگی میکنند که کارهای تازه ما را پخش کنند. مثلاً با مدیر فلان شبکه رفیق هستیم و وقتی کاری را برای پخش میفرستیم، متوجه میشویم تنها یک بار آن را پخش کرده است! الان که شرایط عجیبتر هم شده است و شنیدهایم سازمانها و نهادهای فرهنگی و هنری هم دارند به فهرست بازرگانی صداوسیما میروند و این اتفاق، اتفاق بسیار عجیبی است. یعنی حتی نشان دادن لوگوی یک سازمان فرهنگی، مشمول شرایط بازرگانی صداوسیما میشود!
یامینپور: شاید این مسئله برای کسی اهمیت نداشته باشد اما وظیفه ماست بگوییم نهالی که طی ۸ الی ۹ سال، آرامآرام رشد کرده و بارور شده است، دارد تعطیل میشود. واقعاً دوست دارم تیتر بزنید که دفتر تیزرسازی باشگاه فیلم سوره در آستانه تعطیلی است!
* چه شرایط عجیبی. بهعنوان سوال آخر کمی از شرایط این روزهای جریان تیزرسازی در باشگاه فیلم سوره بگویید.
یامینپور: چند سالی است که باشگاه سوره تلاش داشته تا با نگاهی متفاوت فضای میان سینمای کوتاه و تیزرهای تبلیغاتی را پر کند. در مناسبتها و موضوعات مختلف هم تولیداتی داشتیم که نمونهاش همین کار «مرثیه ناتمام» است. یا تیزر «سرباز» که با موضوع زندگی حاج قاسم، در همان اولین سالگرد شهادت ایشان ساخته شد. یا اثر «کفشدزدک» که نگاهی متفاوتی به مقولهی فرزندآوری بود. یا تیزر «اونا» به مناسبت روز دختر که سر و صداهای فراوانی در زمان انتشارش به پا شد. با تمام این کارنامه، امروز که با هم صحبت میکنیم، دفتر تیزر و نماهنگ باشگاه فیلم سوره، در آستانه تعطیلی است، صرفاً به دلیل همان نگاهی که اشاره کردم نسبت به کارهای نو و متفاوت وجود دارد. نمیدانم این خبر آیا برای کسی مهم هست یا نه، اما برای خودمان بسیار مهم است و جمعی که پای تولید اثر با کیفیت در این حوزه ایستاده شرایط مناسبی به لحاظ روحی و انگیزشی ندارد.
حیدریان: «مرثیه ناتمام» چندمین تیزر داستانی امسال بود؟
یامینپور: دومین!
حیدریان: بله و این در شرایطی است که ما پیشتر سالی ۱۳ الی ۱۴ تیزر تولید میکردیم.
یامینپور: نمیدانم بعد از این کار، تا پایان امسال آیا اتفاق بهتری رخ میدهد یا نه اما چشماندار خوبی پیشرویمان نیست. شاید این مسئله برای کسی اهمیت نداشته باشد اما وظیفه ماست بگوییم نهالی که طی ۸ الی ۹ سال، آرامآرام رشد کرده و بارور شده است، دارد تعطیل میشود. واقعاً دوست دارم تیتر بزنید که دفتر تیزر و نماهنگ باشگاه فیلم سوره در آستانه تعطیلی است! ما هم با وجود اینکه جوان هستیم اما دیگر برای سروکله زدن با مدیران و تلاش برای قانع کردن آنها، انرژی نداریم. هم پیشنهاد و هم امکان ساخت اثر در قالب فیلم و سریال را داریم به نظرم بهتر است روی آنها تمرکز کنیم. در حالی که به شدت اعتقاد داریم امروز این قالب میتواند بخشی از نیاز انتقال مفاهیم به جامعه را به دوش بکشد. و فقط میتوانم بگویم: حیف…